سعی می کنم بدون پیش داوری ها بار دیگر به رپ نگاهی بیندازم.

مقدمه
فرهنگ را می توان مفهومی به نسبت پایدار دانست که در طول زمان به آرامی تغییر می یابد و مدت ها زمان لازم است که ریشه های آن خود را تغییر دهند. اما در حین ثبات مانند درختی زندگی می کند، رشد می کند و از طبیعت اطراف اثر می گیرد و شکل می گیرد. هم زمانی تحریر این مطلب را با انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به فال نیک می گیرم و آن را یک مثال مشهود از ثبات مجموعه ی فرهنگ در نظر می گیرم. در مدرن ترین کشور جهان، مردی در نظرسنجی ها پیشتاز است که حتی ساده ترین اصول کاندیدا بودن را دارا نیست و با شعار "Make America Great Again" پا به عرصه ی رقابت گذاشته.
 
تاریخچه
نمی دانم چقدر می توان فرهنگ گانگستری و گاوچرانی آمریکایی را به مردمان امروزی آمریکا نسبت داد. (ثبات در ریشه های فرهنگی) بیایید در همین کشور به 50-60 سال عقب تر بازگردیم. همان زمانی که گاوچران های شهری هنوز به سیاه پوستان مانند برده ها نگاه می کردند و با وجود قوانین برابر، دیوارهای نامرئی اجتماعی کشیده شده بود. و در این زمان بود که از مردمانی غیر غربی و رانده شده به غرب، یکی از جدید ترین سبک های موسیقی مدرن را پایه ریزی شد.
خیابان ها مکان های مناسبی برای اعتراض فرهنگی سیاه پوستان به وضع فعلی بود و موسیقی اعتراضی و انتقادی شکل گرفت. به علت فقر این قشر سیاه پوست در آمریکا، از ضربه های مداوم دست یا ضربه به چیزی اولین شکل از بیت های موسیقی رپ شکل گرفت و پدران این سبک با وجود سختی های موجود، راهی جدید را به وجود آوردند. این چنین بود که سبکی اعتراضی و منطبق با زمانه ی ما شکل گرفت.*


رپ شناسی
برای ورود به جهان موسیقی باید آرام بود و قضاوت مدارانه نگاه نکرد. اساسا این احساسات است که موسیقی را شکل می دهد و خیلی سخت است که منطق را در تمام ابعاد آن حاکم دانست. حداقل منطق موسیقی آن چیزی نیست که در نگاه اول به خاطر می آوریم و باید بیش تر کنکاش نمود و محتاط تر بود. اما حرف های جامعه شناسانه، فرهنگی و زیبایی شناسانه ی زیادی میتوان زد. جدا از بستر فرهنگی و زمان رپ، باید آن را سبکی جدید و مطابق با زمان نو دانست که صفاتش مطابق با صفات امروزه است! سبکی است کاملا آگاهانه، که شاید مصداق تفکر حاکم در عصر حاضر است. کمیت اطلاعات بیان شده به خاطر ریتم تند آن، بیش تر بوده و بیانگر زندگی آشفته و استرس زای امروزی و هجوم اطلاعاتی-اخباری است و در نهایت نقد و اعتراض موجود در لحن را می توان با جهان امروزی انسان یکسان دانست. بوردیو در تحقیقاتی که در دهه 70 میلادی انجام داد، به این نتیجه رسید که هر چه سطح تحصیلات مردم بالاتر باشد، گرایش مردم به موسیقی و نقاشی تغییر می یابد و احتمالا واکنش مثبت آن ها به آثار جدی و پیچیده تر نیز بیش تر می شود. من سبک رپ را با این مورد منطبق می بینم. نکته ی دیگری که رپ آن را آشکار می کند، اختلاف نسل هاست که جلو تر به آن اشاره خواهم کرد.


رپ در ایران
بیایید جهان را رها کنیم و به ایران خودمان نگاهی بیندازیم، خیلی زود با بررسی در شبکه های اجتماعی به این نتیجه می رسیم که جریان اصلی علاقه مندی ها برای جوانان و آینده سازان ایرانی در موسیقی در همین رپ است. نتایج تحقیقی که در اینستاگرام پیگیرش بودم این چنین بود:
* اینستاگرام به علت فیلتر نبودن در ایران رسانه ی مناسبی است که آمار طرفداران پیج های رسمی آن را بررسی نمود.
جدول: بنفش ها (سبک های نو، رپ یا غیر مجاز)، آبی (موسیقی پاپ و رایج در جامعه)، قرمز (موسیقی سنتی)
قطعا آمار درستی نیست که به کل جامعه ارجاع بدهیم. اما آن چه مسلم است، آن که رپ و سبک های غیر مجاز بسیاری وجود دارد که در نسل آینده ساز بسیار طرفدار دارد.

زبان پارسی
هر فرهنگی سنگری دارد که پشت آن می تواند در برابر بیگانگان اعلام حضور کند. هنر، دین، آداب و سنت همگی جزئی از فرهنگ حساب می شوند. اما آخرین سنگر، زبان است. تا وقتی که زبان فارسی زنده باشد و بر زبان جوانان و آینده سازان مملکت حاکم باشد، یعنی تا چند دهه ی دیگر نیز ایرانیت خود را تضمین کرده ایم. وای به حال آن روزی که زبان فارسی، زبان تاریخی ما شود که فقط با آن اشعار سعدی و فردوسی و سهراب را بخوانیم. آن روز، روز مرگ ایرانیت ماست.
اما واقعا مشوق اصلی جوانان ایرانی برای حفظ زبان مادری خود چیست؟ احتمالا اگر مستقیما این سوال را از کسی بپرسیم به این صورت پاسخ هایی غیورمندانه از ایرانیت تاریخی خود دریافت خواهیم کرد: معمولا ایرانیان به گذشته و تاریخ خود افتخار کرده و خود را میراث داران کورش و بوعلی سینا و حافظ و دیگران می دانند.

 اما واقعا چه عللی برای حفظ زبان خود داریم؟ چه سودی از آن ما خواهد شد؟ اساسا برای حفظ و تقویت زبان فارسی باید چه کنیم؟
آیا باید مانند فرهنگستان لغاتی کشف کنیم که اسباب سخره ی دیگران فراهم شود؟ آیا واقعا سیستم آموزشی ما و درس های ادبیات و زبان فارسی که سال ها در گوش بچه های این مرز و بوم زمزمه می شود، واقعا مشوقی برای افتخار به زبان است؟
البته باید به این نکته اشاره کرد که خوشبختانه هر چه هم که میانگین زمان مطالعه در کل جامعه اندک باشد، ولی صنعت چاپ و انتشار کتاب در زبان فارسی غنی است. اما روی ما با عوام جامعه است. این جاست که باید با واقعیات روبرو شد:
بنا بر آمار رسمی (منبع) میانگین گوش دادن به موسیقی در ایران 1:41 دقیقه است
 که قطعا در سال های آتی این میزان افزایش خواهد یافت. 
پس به راحتی می توان فهمید که 1:9 از بیداری هر شخصی 
در شبانه روز به موسیقی اختصاص خواهد یافت.
هم اکنون رپ سربازی جوان در خط مقدم این جبهه ی فرهنگی است. در مهم ترین سنگر ما یعنی زبان فارسی. رپر های جوان ایرانی در این جبهه می جنگند. خط مقدم دقیقا جایی است که جوانان به دنبال آن باشند.
خدا را شکر که هنوز نمی توان جریان عمده ی رپ را جریانی چارچوب دارد و از بالا دانست و جریانی است خود جوش. این که رپ به کدام سمت می رود و محمل چه اندیشه ای است، مساله نیست (هر چند مهم است) ولی باید از آن روزی باید ترسید که با سرکوب رپر ها، جوانان ایرانی به شنیدن آثار غربی و زبان خارجی روی نیاورند. 

نگاه منفی به خود رپ و اختلاف نسل ها
مساله ی آخر این که بعضا نگاه بسیار منفی ای به قالب رپ وجود دارد و ذات آن را باعث نابودی فرهنگ ناب ایرانی می دانند. در جواب این افراد صرفا می گویم که «فرهنگ» چیزی نیست که آن را روی تاقچه بگذاریم! بالعکس فرهنگ در حین ثبات (در ریشه ها) به مرور رشد می کند. هر نسلی - اجبارا - فرهنگ را به نسل بعدی منتقل کند و این نسل بعدی است که تصمیم می گیرد که فرهنگ چگونه شکل گیرد. باید این توصیه را به بزرگ تر ها کنیم که برای شناخت هنر جدید، کمی بیش تر دقت کنند و در چارچوب های فکری عامیانه قرار نگیرند. با رپ اصلی و آثار فاخر آن آشنا شوند تا احترام بگذارند. موسیقی چیزی نیست که کسی را مجبور به شنیدن آن کنیم. ولی احترام گذاشتن به آن مهم است. اساسا به خاطر اتفاقات تاریخی که بر این کشور گذشت، نسل میانسال، بسیار سیاست زده عمل می کند و اگر به چیزی مثل رپ، انگ سیاسی زده شود، نباید محکم با آن برخورد کرد. رپ هنر است و هنر را نمی توان سرکوب کرد.
اساسا باید فهمید که سرکوب کردن آخرین جریان در آخرین سنگر فرهنگی (زبان) منجر به آن می شود که نسل بعدی اساسا فرهنگ ایرانی را کنار گذاشته و نتایج اسف بار تری رقم بخورد.
نکته دیگر، نگاه منفی نسل های بزرگ تر به جوان های امروزی است، چیزی که امروزه در تمام جهان مساله است. اما تنها پیشنهادی که می توان به نسل های بزرگ تر کرد آن که باری چشم ها را بشویند و سعی کنند از نزدیک با واقعیت های این نسل و تربیت شدگان خودشان روبرو شوند.
رپر های ما

هیچکس
هیچکس، کسی که از دهه 80 شروع به رپ کردن در ایران کرد و او را پدرخوانده ی رپ می نامند. کسی که بیش تر دغدغه هایش معطوف به اجتماع بوده و چند سالی است که به علت فشار ها و برای پول درآوردن به غرب مهاجرت کرده است.
کسی که از مردم می خواند و اشعارش با وجود سادگی سرشار از ظرافت های ادبی است. آیا در شرایطی که در خارج از کشور است، باز هم می تواند از مردم و درد آن ها بخواند یا به مرور ما از واقعیات جامعه ی ما فاصله می گیرد؟

حصین، یکی دیگر از اولین رپر های ایرانی که هنوز هم می خواند

تتلو، یکی از رپر هایی که با وجود طرفداران بسیار، با زبانی ساده می خواند. البته تکست های کم مایه ی او مورد انتقاد است.

بهرام، یکی از قوی ترین رپرها از نظر متن آهنگ ها، با زبانی انتقادی اجتماعی و بدون ترس،
یکی از 50 شخصیت تاثیر گذار در فرهنگ خاورمیانه به نقل از هافینگتون پست

اتفاقی که در این برهه افتاده، آن که به علل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیاری از بزرگان رپ به غرب مهاجرت کرده و بیم فروپاشی زبانی می رود. اتفاقی که تاسف آور است. به امید جاودانی زبان فارسی!

وضعیت فعلی رپ:
همه جوره هست! از عاشقانه و مستهجن گرفته تا اجتماعی و انتقادی. انتظاری غیر از این هم نباید داشت. یک حوزه ی زنده است! اما برای آشنا شدن شما خوانندگان با آثار اجتماعی لینک چند موسیقی را در ادامه می آورم:

جالبه - بهرام - 94 (اجتماعی)
فیروز - هیچکس - 93 (اجتماعی با الهام از اخوان ثالث)
منو ببخش - بهرام - 94 (حرف های یک رپر)
جفت 6 - تتلو - 94 (عامیانه)

پاورقی: 
*در این مطلب توجهی به انواع رپ و سبک آن نشده و بیش تر جان مایه ی بحث مد نظر است. با توجه به آن که عوام در ایران تمام سبک های جدید را بایکدیگر ادغام می کنند، ما نیز از تقسیم و اشاره به دیگر سبک ها اجتناب کردیم.