معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۱۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۶ ثبت شده است

معرفی: ۴ گیمی که ابعاد خلاقیت را بازنمایی می کنند


معرفی 4 بعد از خلاقیت

از خلاقیت، آن چنان تعاریف متعدد و عجیب و غریبی شده که باید چندین سال فلسفه تلمذ کرد تا به معنای آن دست یافت. اما در این یادداشت، «خلاقیت» همان چیزی است که میان ما و مردم رایج هست و این یادداشت هم به دنبال معرفی بازی هایی است که خلاقیت را در جنبه های گوناگونش به کار گرفته باشند. خیلی به دنبال بررسی معنایی و دسته بندی دقیق خلاقیت نبودیم و تنها سعی داشتیم تا آن را در گیم هایی که می کنیم بازتعریف کرده باشیم.

مدت تالیف پست: 80 دقیقه/ مدت خواندن پست: 8 دقیقه

۰ نظر

طعم دین تو کی شناسی ای پسر؟

با پسر می گفت یک روزی عمر

طعم دین تو کی شناسی ای پسر؟


طعم دین من دانم و من دیده ام

زانکه طعم کفر هم بچشیده ام

مصیبت نامه عطار 2/40

۰ نظر

مرگ تدریجی یک دوران

تیتر برگرفته از کانال تلگرامی کاف @kafiha

۰ نظر

سوی ما کفتن ندانستی رهی؟

ای ز بی انصافی خود خورده سنگ

با خدای خویشتن بودی به جنگ؟


سوی او ده بار رفتی وانگهی

سوی ما کفتن ندانستی رهی؟


یک نهان یک بار با ما گشتیی

از گناه خود مبرا گشتیی


جبرئیل آنگاه بفرستادمی

تا ابد منشور عفوت دادمی

حکایت 34/5 مصیبت نامه عطار


روایت جالبی است. زنی که مرتکب عمل زنا می شود، از عمل خویش پشیمان می شود و نزد حضرت رسول (ص) می آید. درخواست کیفر خویش می کند. حضرت رسول هر بار سنگسار او را به تعویق می اندازد. بار اول برای آن که نوزاد به دنیا آید. بار دوم برای آن که به نوزاد شیر دهد. بار سوم آن که تا هفت سالگی کودک را تربیت کند و سپس مجبور به اجرای حکم الهی می شود. این چند بیت در پایان حکایت آمده و گفتاری است از عرش به آن گناهکار

۰ نظر

انجمنطور۱۰: منبع انگیزه

حالا که پیرتر شدم و گرد روزگار روم نشسته خوشحالم که دلیل ادامه ی فعالیت هام و منبع انگیزه ام جهل مردمه. من هر روز پر انگیزه تر می شم. ان شاء الله...
۰ نظر

انجمنطور۹: توهم اختلاف نسل

یک توهمی است که داداش بزرگه به داداش کوچیکه که دو سال ازش بزرگتره رو به خیلی چیزها متهم می کنه و اون رو جدا از گروه های دوستی خودش می دونه. حالا بماند که آیا واقعا توهم است یا نه. ولی لازم بود تا در این یادداشت اشاره کنم با احاطه به این گونه از توهم، یادداشت «انجمنطور۸» رو نگاشتم.

۰ نظر

انجمنطور۸‍

باید این را اقرار کنم که وضعیت از آن چیزی که دو سال پیش فکر می کردم خیلی اسفناک تر هست. آن موقع ها که دنبال کار داوطلبانه بودم و خودم را به هر دری می زدم تا وارد انجمن علمی شوم. حالا که از این افق نگاه می کنم، از دو سال پایینی هایم کسی رو این چنین پیدا نمی کنم. واقعا این قدر عوض شده؟


پ.ن (13/12/96) اوره کا!
۰ نظر

جریان زوال۲

ریشه های این وضعیت چیست؟ باور کنید نمی فهمم...

اگر نظر یا منبعی دارید در قسمت نظرات راهنمایی ام کنید.

۰ نظر

جریان زوال

متوجه بیماری هایمان نیستیم. تنها این را کسی می فهمد که جریان را از بیرون در طی یک مدت دیده باشد. مثل همین استادا یا تی ای ها یا اهل تفکر و ...

خیلی جالب و تاسف انگیز است که بدانید که چند ترمی است که اسکیس های دانشگاهمان افت کرده. یکی از تی ای ها به من می گفت که مساله آن است که بچه ها ایده های خوبی ندارند و خوب فکر نمی کنند. دیگری که سن بیش تری داشت، می گفت که دقیقا دو سال است که این چنین شده. از وقتی که تلگرام آمده و همه اینترنت دارند...

برای مجله و معرفی کتاب که پرونده ی مجله بود خدمت استاد ادیبی رسیدم و درخواست معرفی ۳ کتاب داشتم. آن قدر دلش پر بود از وضعیت مطالعه و کتاب و دانشجوها و استادا و دانشگاه و مملکت که نیم ساعتی با آه و درد، خاطراتی گفت. ۳۶ سال سابقه تدریس و دیدن این سیر و جریان زوال کافی است که دلی پر از آه داشت.

پدرم هم امروز با درد آمده بود و از دانشجوهایش می گفت. از آن هایی که یک ریز سرشان در گوشی هایشان است تا موعد تحویل تحقیقاتشان که با یک سری آدم کم انگیزه روبروست...

خدا را صد هزار بار شکر که انسان نادان آفریده می شود و می تواند نادان بمیرد...

۰ نظر

درون

چرا بیرونمون خفنه و درونمون این قدر حماقت بار ساده است؟

صرفا می دونم همیشه این طوری بوده.

۱ نظر