چطور ممکن است که یک مفهوم و واژه‌ی مستقل در طول مدت کوتاهی به واژگان بخش بزرگی از نسل جوان ورود پیدا کند؟ چند روز پیش متوجه شکل گیری مجموعه کانال‌هایی در باب کراش و کراش یابی شدم و جالب بود که این را در دانشگاه‌های مختلف دیدم. اما چگونه است که معنایی که معادلی فارسی هم ندارد در کم‌تر از چند سال به زبانی دیگر نفوذ کند؟ جنبه ی اخلاقی اصلا مد نظر نیست و اساسا نکته‌ی خیره‌کننده سرعتِ پذیرشِ مفاهیم جدید در نسل جوان است. یحتمل وقتی در صدر اسلام معانی جدیدی به ایران ورود کرد نیز جامعه تشنه‌ی برخی مفاهیم بوده و به ‌برخی از مفاهیم خوش آمد گفت. حالا نیز ایرانیان راحت تر از هر زمان دیگری جهانیان را می‌بینند و خود را قیاس می‌کنند. فاصله‌ها خیلی کم‌تر شده. اروپا دیگر آن‌قدرها دور نیست و برج ایفل آن ابهت قدیم را ندارد! ایرانیان همه شبه در گوشی‌هایشان جهان‌گردی می‌کنند و با جدیدترین صورت‌های زندگی آشنا می‌شوند و روزها جامه‌ی سنتی برمی‌گیرند. این یعنی تناقض و تناقض تنش آفرین است و تنش مقدمه ای است برای آغاز تحول و به همین خاطر است که در حال حاضر جنبش‌ها، نه اقتصادی است و نه سیاسی و بنظر بنده بیشتر رنگ و بویی اجتماعی دارد.

با جست‌وجو در گوگل فارسی حداکثر قدمت کراش را به سال 92 دیدم. کراش داشتن یعنی چه؟