ساعت نزدیک به سه‌ونیم نیمه شب است. برخی فعالیت‌ها را نمی‌توان در هر ساعتی از روز انجام داد. ولی برخی دیگر آن‌قدر ضروری است که آن دو عقربه‌ی چرخان، عامل بازدارنده‌ و معوق‌کننده نیستند!

شاید انگیزه کمی جوان‌پسندتر باشد و در دنیای امروزی حیاتی جلوه کند، اما بنظر برای زندگی کردن «انگیزه» ارضاء‌کننده نیست. باید به پدیده‌ای ازلی‌تری اشاره کرد و آن بقاست. آدم‌ها همیشه برای بقا می‌جنگند. بنابراین اگر این‌چنین باشد، قطعا قسمتی از بقای من در همین نوشته‌هاست که در پاسی از شب به آن‌ها پناه آورده‌ام.