امروز دکتر حناچی شهردار تهران شد!

بجز روی بورد بسیج که بلندگوی یک جناح سیاسی است و با یکی از نامزدها عناد بیش‌تری داشت دیگر صدایی نشنیدم. امروز انتخابات بین دو نامزد از یک طیف سیاسی و در شورای شهری یکدست صورت گرفت. به همین خاطر از عموم مردم که با پیش‌فرضی جناحی به انتخابات می‌نگرند انتظار موضع گیری نداشتم. اما از خودمان گلایه دارم!

دایره را به دانشگاه تهران محدودتر می‌کنم و گلایه‌هایم را تندتر؛ یکی استادمان بود و دیگری (دکتر آخوندی) را کم‌تر از یک سال پیش در سالن آوینی زیارت کرده‌بودیم. بنابراین فرصت شناخت نسبی هر دو را داشتیم. همایش آوینی را فراموش نمی‌کنم که چقدر حضار با سوالات پایانی، نسنجیده و غیر تخصصی دکترزیباکلام احساسی شدند و وی را مورد تشویق قرار دادند. جماعتی که قرار بود در قامت یک معمار یا متخصص به مساله بنگرند.

ما به یک تقابل دوگانه‌ی سالم، غیرسیاسی، تخصصی و شفاف پشت کردیم و نقش اجتماعی‌مان، یعنی آگاهی بخشی مردم را بجا نیاوردیم. بنابراین فردا که در تاکسی نشستید و باز سر صحبت‌های سیاسی باز شد خودتان را مقصر بدانید! می‌توانستند حداقل امروز را به شهرشان فکر کنند.