چندروز پیش یکی از دخترخانم‌های خوش‌قلبی که در گروه کرکسیون با من هم‌گروه بود از این ‌که در جلسات اخیر بعنوان آخرین نفر کرکسیون کرده‌ام ابراز تاسف کرد. او پیشنهاد داد که در جلسه‌ی پیش‌رو من بعنوان اولین نفر کرکسیون کنم. به هزار و یک‌دلیل این پیشنهاد را درجا رد کردم:

یکی این‌که خیلی از موارد مظلوم دیگر هم ممکن است دیده نشوند و به‌ حقشان نرسند.

دوم، این که این راه‌حل به هیچ وجه مساله را حل نمی‌کند. همان حکایت همیشگی خیریه‌ها و جامعه‌ی خراب هست. شما به فقرا کمک کنید مساله از ریشه حل نخواهد شد و حتی ممکن است در صورت عدم مدیریت صحیح موارد حاشیه‌ای بسیاری پدید آورد.

سوم این‌که نباید بگذاریم عذاب وجدان خوش‌قلب‌ها به این راحتی رهایشان کند! خوش‌قلب‌ها در کشور ما بسیارند؛ اما متاسفانه به‌خاطر سختی کار به راحت‌ترین ایده‌ها بسنده می‌کنند و بعدها خودشان خیریه می‌زنند تا عذاب وجدانشان حل شود. اتفاقا باید کاری کنیم که این عذاب وجدانی که از روی احساسات است، خودآگاهانه شود و ریشه‌ی معضلات را حل کند. اگر من کرکسیون کنم، عذاب وجدانشان تا دوهفته راحت است. اما اگر جرئت کنیم و به استاد بفهمانیم که یکبار از سر لیست و یک بار از ته لیست بخواند عدالت برقرار می‌شود.