اینستاگرام از لحاظ محتوایی و از تاثیراتی که می‌گذارد برایم از آب بینی بز هم کم‌تر است. تا پیش از این در آن میدان بازی نمی‌کردم که خودم بازیچه‌ی نظام اینستاگرامی نشوم. قول می‌دهم که هیچ‌وقت کینه‌ام را از این شبکه فراموش نکنم و در هر جایی نقدش کنم. نمی دانم. شاید هم بشوم مثل همان سوپاپ اطمینان‌های درون یک نظام! حسی دوگانه است.
امیرحسین معتقد است که باید این کار را کرد. حداقل حداقلش همین که بعضی متفکرینمان آستین بالا زده اند و در این منجلاب به فکر کمک به مردمند. آری مردم اصلاح نمی‌شوند بجز روشی که خودشان از آن استفاده می‌کنند. این را هم می‌دانم که آمار نشان می‌دهد که بزرگ‌ترین تفریح جوانان همین شبکه‌هاست. باشد: به اعداد و آمار احترام می‌گذارم! منفعل بودن بدتر است...
به همین خاطر از این به بعد سعی می‌کنم بعضی مطالب را در آن جا و به زبانی معمول تر بیان کنم...
بسم الله الرحمن الرحیم