معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مطالعه کتاب» ثبت شده است

کتاب: How to Architect

Howtoarchitect

کتابی از انتشارات MIT، که سعی بر آن دارد تا معماری را به کسانی که برای انتخاب رشته مردد بوده و یا در اول مسیر معماری قرار گرفته اند، آگاه کند.

البته چند وقتی است که نسخه ی دو زبانه ی آن نیز چاپ شده و از کیفیت ترجمه و بیان آن بی اطلاعم.

 نویسنده برای آن که خواننده را بیش تر با خود همراه کند و ساده تر بتواند حرف هایش را بزند، الفبای معماری را تعریف کرده و برای تمام حروف انگلیسی مصداقی را ذکر کرده. برای مثال:

A is for Asymmetry

B is for Building Codes

C is for Choir

...

همین را می توان دلیلی بر خواندنی کردن کتاب دانست.

هر فصل مختصر و دو سه صفحه ای بوده و با تصاویری همراه است.

به علاوه، در یوتیوب، شبکه ای با نام کتاب وجود دارد و برای هر بخش کتاب، اقدام به ساخت ویدئو کرده است.

مهم ترین مزیت کتاب، یادگیری بسیاری از واژگان معمارانه است که حتی با کمی حوصله می توانید، دیکشنری برای خودتان بسازید!

اما معایبی نیز بر کتاب وارد است:

بیش تر می توان گفت که معماری آمریکایی تعریف شده است. یعنی معماری در چارجوب استاندارد ها و فضای شغلی و جامعه ی آمریکا تدوین شده. ( البته نمی توان این را دقیقا عیب دانست، بلکه مواردی در کتاب بر ما صدق نمی کند.)

تعاریف و مبانی نظری کتاب ضعیف و سطحی است. البته احتمالا عامدانه به شکلی عوامانه نگارش شده تا طیف تازه معمار ها و کسانی که در مرحله ی انتخاب رشته هستند، از آن بیش تر استفاده کنند.

اگر به دنبال تقویت زبان خود هستید، کتاب مناسبی را انتخاب کرده اید.


۰ نظر

چرا کتب نظری را مطالعه کنیم؟

این همه در تارنمای حاضر کتاب معرفی کردم، ولی اصلا "چرایی مطالعه" آن را برایتان بازگو نکردم.


چند وقت پیش با یکی از دوستان قدم می زدم و از او درباره مطالعاتش می پرسیدم. اما او از منظر دیگری به قضیه نگاه می کرد. او معماری را چون ورزشی می دانست که با مبادرت و تکرار و مشاهده ی طرح های و کرکسیون اساتید بهبود می یابد و با سعی و تلاش کافی و مستمر، می توان به درجه ای رسید که در هنگام خلق طرح، ذهن و خلاقیت آدمی چنان قدرتمند باشد که با جوشش درونی به نتایج دلخواه دست یابد.

حقا که هدف ما معماران، طراحی یک چنین فضایی خواهد بود!


ولی آیا به واقع می توان از این طریق به معماری دلخواه دست یافت؟

تکذیب نمی کنم! ولی...

زیگفرید گیدیون، مورخ و معمار نظریه پرداز، در کتابی می نویسد:

در جلسه بحث و محاوره ای که در موزه "متراپالتین" نیویورک در بهار 1961 تشکیل شد، موضوع بحث "معماری، مرگ یا مسخ آن؟" بود  که خود نشان می دهد برخی معماری را مد و پدیده ای زودگذر تصور کرده اند و یا چنان که معماری آمریکایی در جلسه خاطر نشان کرد، بعضی طراحان که دل به ظواهر ناپایدار معماری جدید خوش کرده بودند اکنون که این ظواهر زرق و برق نخستین خود را از دست داده است، چنان درمانده گشته اند که چاره کار را در روی آوردن به مدها و شیوهای بی اصل دیده اند.

از مبحث بالا (برگرفته از پیشگفتار کتاب فضا، زمان، معماری) می خواهم چنان نتیجه بگیرم که آیا با دیدن طرح هایی که خود نیاز به نقد و بررسی دارند، می توان "دیدن" را مبنایی برای طراحی فرض کرد؟

آیا ما دانشجویانی که تازه در اول راه قرار گرفته ایم، می توانیم ظواهر را از مبانی تشخیص دهیم؟ آیا مصادیق را از مبانی تمییز می دهیم؟


و در خاتمه مبحث از جملات یوهانس ایتن، بهره می جویم که درباره رنگ گفت:

اگر شما بدون دانش قادرید شاهکارهایی در رنگ خلق کنید، پس به دانش نیاز ندارید، ولی اگر قادر نیستید بدون دانش شاهکارهایی در رنگ خلق کنید پس باید به کسب دانش بپردازید.

۱ نظر