معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۵۶ مطلب با موضوع «درس آموخته» ثبت شده است

انجمن‌طور:‌ وقتی مجبوریم بلبشویی تصمیم بگیریم

بمناسبت روز درختکاری قرار بود به نام محبوب‌ترین استاد رشته‌ی معماری یک درخت بکاریم و رای‌گیری آن بر عهده‌ی انجمن بود. فرآیند رای‌گیری را بصورت آنلاین برگزار کردیم. چشمتان روز بد نبیند. 1/3 آراء بطرز ناشیانه‌ای باطله و بنفع یکی از استاد‌ها بود و حد تقلب از میزان قابل قبول گذشته‌بود. بنابراین شورای مرکزی مجبور شد با احترام به دموکراسی به دو نامزد با رای بالا، خرد جمعی کرده و یکی را برگزیند!!

۰ نظر

انجمن‌طور: تاثیرهای من بر اطرافیان بعنوان راس هرم قدرت(؟!)

«قضا گفت گیر و قدر گفت ده...» و من دبیر انجمن شدم. به هر روی این نکته مهمه که دبیر در چنین نهادی در راس هرم قرار می‌گیرد. اما در این‌جا می‌خواهم توجه‌ها را به همان بحث قدیمی تغییر از بالا یا پایین جلب کنم! خوش ندارم که از خودم زیاد بگویم؛ ولی تا کوچک‌رین مسائل هم به‌صورت ناخودآگاه و غیرابلاغی رفتار دیگران متاثر از من بود. بعنوان مثال در شرایطی که چندان باب نیست که کسی در دانشگاه دیگری را به نام خانوادگی صدا کند، من بنابر عادت و حساسیت‌های شخصی خودم، افراد را این‌طور خطاب می‌کردم و به‌مرور مشاهده شد که این در تمام انجمن هم جا افتاده! فکر کنم مثالی پیش پا افتاده تر از این نداشته باشم...
به هر روی، حتی کوچک‌ترین رفتارها هم ممکن است بصورت غیر جبری از راس هرم به کل مجموعه منتقل شود و حالا دیگر من نمی‌توانم بگویم که تغییر از بالا به پایین شدنی نیست!
۰ نظر

انجمن‌طور: سنگ محک

من که نمی‌توانم محرکی بالاتر از قدرت‌طلبی در انسان پیدا کنم؛ یکی از مصادیق ملموس جهانی هم شخص بن‌لادن است؛ جوانی که مهندسی خوانده و مقیم آمریکا بود و بشدت مرفه و پولدار (هنوز روی بسیاری از ماشین‌های ساختمانی عربستان نام بن‌لادن حک شده...) و شاید همه‌ی این‌ها را برای قدرت‌طلبی رها کرد... هیچ سنگ محکی بالاتر از قدرت نیست. چرا دور بروم؟ ما ایرانیان احمدی‌نژاد را تجربه کرده‌ایم...


در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که تشنگان قدرت بسیارند؛ چرا برای رفع این تشنگی خیلی زودتر و در جوانی اقدامی نکنیم؟ مدیریت‌های خردی همچون انجمن‌های علمی یا حتی در جمع‌های کوچک دوستی می‌تواند سنگ محکی باشد برای آن که از لحاظ شخصیتی به شناخت درستی از قدرت «مدیریتی» خودمان برسیم. بحث فقط عقده‌گشایی و رفع تشنگی نیست! اساسا باید دیدگاهمان نسبت به «مدیریت» -به مثابه قدرت- از یک دیدگاه غریزی و ناخودآگاه به یک فن و هنر آگاهانه تبدیل شود.
بعلاوه برای آن که عقده‌ها در افراد تلنبار نشود، ضروری است که این قدرت را در این جمع‌های کوچک‌تر به دیگران هدیه داد تا آن‌ها هم خودشان را بیازمایند...
۰ نظر

انجمن‌طور: حسن ختام: خیر العمل

بنظر، مشکل معماری ما نه بخاطر معماران ضعیف و نه تکنیکی است که در وهله‌ی اول در مبانی شناختی می‌لنگیم. اندیشمندان می‌اندیشند و تلاشی برای ترجمه‌ی اندیشه‌ها به صورت معماری صورت نمی‌گیرد. متفکرانمان می‌بافند و به‌فکر عملگرایی نیستند؛ ما نیز فاز اول طرح‌هایمان -یعنی بخش مطالعات را- رسما به سخره گرفته‌ایم!

این مشکل دیگر حکومتی نیست! که دقیقا به تک‌تک ما بر می‌گردد و تا این را نپذیریم چیزی تغییر نمی‌کند. در طول این چندماه، به زعم من مهم‌ترین رویداد‌هایی که در انجمن علمی به‌وقوع پیوست، حلقه‌های نظری، چهارشنبه‌چت‌ها و یا فرصت‌های گفت‌وگویی بود که پدید می‌آمد تا شاید فاصله‌های نامرئی سال‌پایینی-سال‌بالایی، لیسانس-ارشد و یا دانشجو-متخصص را کوتاه کرده و آن کم‌رویی‌های نابجا را کم‌رنگ تر کند و در نهایت تمرینی برای «هم‌اندیشی» باشد.

۰ نظر

درگیری-انجمن-روانی-طور: وقتی که تیپ‌های شخصیتی مهم می‌شوند...

پس از بررسی اجمالی دارم به نتیجه‌ی ارزنده‌ای می‌رسم:

هر نهادی، بسته به نظام و یا مدیران آن نظام راه را برای بعضی تیپ‌های شخصیتی هموار می‌کند! و احتمالا به مرور این تیپ افرادند که بیش‌تر می‌شوند و پله‌های ترقی در آن نهاد را طی می‌کنند. البته جمله‌ی بدیهی‌ای می‌نماید؛‌ اما اگر با گوشت و پوست خود آن را درک کنید و مصادیق‌ مرور شود، مو به تن آدم سیخ می‌شود!

۰ نظر

انجمن‌طور: انتخابات، فرصتی برای درنگ

باری از دموکراسی گلایه کردم که خیلی از مواقع به آن‌چه که‌ می‌خواهیم نمی‌رسیم. اما حالا می‌خواهم به یکی از نکات مثبت آن اشاره کنم. رای‌گیری همیشه یک لحظه‌ی درنگ را برای مسئولین بوجود می‌آورد و اگر واقعا به دموکراسی پای‌بند باشیم، قطعا باید موجب تغییر رفتار مسئولین شود. 
امروز پس از ماه‌ها دبیری و مدیرمسئولی در نشریه و در حالی که خودم آیین‌نامه‌ی نشریه را مدون کرده بودم، برای یکی از مسئولیت‌های نشریه یعنی «دبیر علمی» بودن آن رای کافی را نیاوردم. بسیار جالب و آموزنده بود و مرا بیش از هر چیزی به این فکر واداشت که شاید بعنوان «دبیر انجمن علمی» رای اعتماد گرفته باشم؛ ولی برای مسئولیتی دیگر، دیدگاه دوستانم نسبت به من مثبت نیست.
ای کاش تمام مسئولین ما نیز هر از گاهی خودشان را در معرض رای می‌گذاشتند تا حداقل حد و مرزهای صلاحیتشان را متوجه شوند. قطعا این‌گونه بیش‌تر درنگ می‌کردند.
۰ نظر

اعتراف: ساختارشکنی که مجبور شد بسازد

تا جایی که تا پیش از انجمن یادم می‌آید همیشه یک ساختارشکن دو آتشه بوده‌ام و اگر چیزی با نظام ارزشی (یا سوادهای علمی یا بینش سیاسی یا مذهب) من متضاد بود، به عنوان یک مخالف‌ فریاد می‌زدم تا وضعیت را تغییر دهم و انسان‌ها را نجات دهم! آن روزها دور نیستند که در گروه تلگرامی خانوادگی‌‌مان به خاطر مسائل کذب با دختر عمویم دعوایم شد؛ یا با هنرجویان و هم‌کلاسی‌هایم در کلاس تذهیب سر ذات هنرهای سنتی به جدل افتادم؛ یا به خاطر نوع برخورد دانشجویان در گروه دوره‌ی ورودی‌ دانشجویی‌مان لیو دادم؛ یا در گروه با فعالیت‌های داوطلبانه به‌شدت با رویه برخورد کردم؛ یا در اینستاگرام صدها کامنت علیه تفکرات مخالفم می‌نوشتم...

آن روز‌ها دور نیست که من یک مخالف دو آتشه بودم!

پدرم بر رفتارهایم نظارت داشت و نگران بود؛

مرا به آب‌بودن توصیه کرد

تا همچون آب خیلی آرام راه خویش را پیدا کنم

و یا اگر به مانعی برخوردم، صبر پیشه کنم

تا به نرمی صخره‌ها را بسایم

و یا مسیری دیگر بیابم

به‌عبارتی یاد گرفتم که به نرمی و در حد توان خویش به دنبال تغییر در ساختارها باشم.

اما بحث بدین‌جا ختم نشد و مسئولیتی هرچند کوچک و اجرایی در زندگی دانشجویی‌، به من محول شده‌بود:

حالا باید جدا از تمام حرف‌ها خودم ساختار‌هایی بنا می‌کردم! نمی‌دانید چقدر شیرین است که انسان خودش یک سری برنامه ترتیب دهد... اما باید اشاره کنم که مرا همان فرید‌های دو‌آتشه‌ها پیر کردند... چرا که تمام حقیقت را نمی‌دانستند و هر چه جهلشان بیش‌تر بود بلند‌تر فریاد زدند...


* فریدهای دو آتشه را همچون پدرم به آب بودن توصیه می‌کنم؛ مهم‌تر از آن، تمنا می‌کنم تا از گوش‌هایشان بیش‌تر کار بکشند تا حقیقت‌ها را بشنوند.
۰ نظر

انجمن‌طور: بگویید... می‌شنود! چون تلقین ‌می‌کند که عادی است!

حتما شما هم سلبریتی‌های زیادی دیده‌اید که از برخورد مردم در فضای مجازی و واقعی ناراحت‌اند و این ناراحتی را در مصاحبه‌ها بازتاب می‌دهند. خب این‌ها هنرمندند و دل نازکی دارند. اما بیچاره‌تر از آن‌ها دولتمردان و افراد اجرایی‌اند که هرکاری کنند و یا هیچ کاری هم نکنند زیر موج انگ‌ها و تهمت‌ها له می‌شوند! اما بخاطر ذات مسئولیت‌شان مجبورند عادت کنند که له شوند... این‌ها هر روز به خودشان چه چیزها که تلقین نمی‌کنند تا تاب بیاورند. هر چه حساب می‌کنم یا پوپولیست هستند و یا راسخ...

ای کاش ایرانیان قدر مسئولان و پدرهای خویش را بیش‌تر می‌دانستند.

تا به‌حال به شیوه‌ی برخورد مردم آمریکا با رییس جمهور‌هایشان توجه ‌داشته‌اید؟ ما چه‌کار کردیم؟

۰ نظر

انجمن‌طور: شیوه‌ی برخورد، وقتی که پول در روابط موثر باشد

وقتی که با کسی برخورد دارید که یکی از مقوم‌ها و یا انگیزاننده‌های روابطتان پول است، حتما مودب باشید و خیلی نزدیک نشوید. شاید لازم باشد در مواقعی خیلی جدی و بدون انعطاف شوید!

۰ نظر

انجمن‌طور: پست ترین افراد

خاک بر سر کسانی که الان مسئولیت دارند و برای تمدید مسئولیت یا ارتقای مسئولیت در آینده، مصلحت اندیشی نمی‌کنند. (تکراری) این‌ها حتی از کسانی که برای رزومه در انجمن عضو می‌شوند، دون ترند.


۰ نظر