اگر نگذاری زیر دستت خطا کنه وابستهی تو می شه.
این یعنی این که فرصت رشدش رو گرفتی
اگر نگذاری زیر دستت خطا کنه وابستهی تو می شه.
این یعنی این که فرصت رشدش رو گرفتی
رسیدم
به این که برای غیرخدا کار کردن
خسران است.
والعصر
انالانسان لفی خسر
الاالذین آمنوا
و عملوا الصالحات
و تواصوا بالحق
و تواصوا بالصبر
یکی از جملات مشهور اهل فن در حوزهی مدیریت این است که
برای ضایع کردن یک نفر، او را مدیر کن و ابزار مدیریت را به او نده
جمعه انتخابت کردیم. از این به بعد وظایفی بر ما داری و وعده هایت بار مضاعفی است بر شانه هایت. آن چه که به آن نمی اندیشیم، وظایف متقابل ماست و تاریخ ایران گواهی این مدعاست که کم تر به وظایفمان عمل کرده باشیم.
یک توهمی است که داداش بزرگه به داداش کوچیکه که دو سال ازش بزرگتره رو به خیلی چیزها متهم می کنه و اون رو جدا از گروه های دوستی خودش می دونه. حالا بماند که آیا واقعا توهم است یا نه. ولی لازم بود تا در این یادداشت اشاره کنم با احاطه به این گونه از توهم، یادداشت «انجمنطور۸» رو نگاشتم.
باید این را اقرار کنم که وضعیت از آن چیزی که دو سال پیش فکر می کردم خیلی اسفناک تر هست. آن موقع ها که دنبال کار داوطلبانه بودم و خودم را به هر دری می زدم تا وارد انجمن علمی شوم. حالا که از این افق نگاه می کنم، از دو سال پایینی هایم کسی رو این چنین پیدا نمی کنم. واقعا این قدر عوض شده؟
به دو گونه است:
کارهای بزرگ توی چشم بقیه برو
کارهای کوچک و خودمانی
متاسفانه به خاطر نگاه کاملا اشتباه و پزآلود مسولین دانشگاه تهران، هرچه به سمت فعالیت اول متمایل تر باشیم، بیش تر حمایت می شویم. معتقدم که مهم ترین فعالیت هایی که در این ۶ ماه داشتیم دو تا بود: ۱- چهارشنبه چت (گفت و گوهای خودمانی دانشجویی) ۲- بازتشکیل شورای عمومی انجمن علمی
از ویژگی های جهان سومی بودن و خزیدن به سمت پیش رفته شدن اینه که به خاطر شیرینی مساله، از حقوق خودت نسبت به حاکم آگاه باشی و چون موسم انتخابات می رسه به دنبال وعده های نامزد ها باشی. فهم بالاتر وقتی حاصل می شه که از حقوق حاکم نسبت به خودت آگاه باشی و سعی کنی اون رو به جا بیاوری. نه این که حکامت رو مثل تمام حاکمان سده ی اخیر ایران داغون کنی! چقدر زیباست که اسلام یکی از حقوق حاکم نسبت به مردم رو امر به معروف و نهی از منکر می دونه و البته این واجب رو در این ارتباط به مهم ترین درجه تشبیه می کنه.
یادمه وقتی توی یک انتخابات خیلی کوچک تر از ریاست جمهوری -انتخابات انجمن علمی- انتخاب شدم، دیدم که موسم انتخابات بسیار پر هیجان بود و حامیان بسیاری داشتم. ولی وقتی انتخاب شدم تنهای تنها بودم. قهرمان پروری از مشخصه های بارز ایرانیان هست. قهرمان پروری که همان ابتدا بتت می کنند. یا بتی مصنوعی می مانی و یا خیلی سریع از آن بالا پرتت می کنند پایین و مصداق بارز فواره که بلند شود سرنگون شود می شوی.
اگر صبر داشته باشی و چند سالی در آن مقام مقاومت کنی، تطمیع نشوی و به مردم نشان دهی که افتادنی نیستی، اسطوره می شوی! احتمالا بالاترین مقامی است که در جامعه ی ایران وجود دارد! مانند جایگاه سید خندان!