معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۱۹ مطلب با موضوع «معماری ما» ثبت شده است

کاریکاتورهای آموزش عرفی

از قرن هجدهم که فنون نو وارد معماری شد، آدمی اجازه یافت تا از برخی محدودیت‌هایی که تا پیش از آن طبیعت جلوی پایش گذاشته بود، گذر کرده و ساختمان‌هایی بزرگ‌تر و با تناسباتی جدید بنا کند. تحولاتی که در حد تغییر سبک نماند و لازم بود تا معماران از سنت های خویش دست کشیده و به تجربه بکوشند تا ساحت‌های اجتماعی، فرهنگی و زیبایی‌شناسانه‌ را بازتعریف کنند. بدنبال این تغییرات، شرایط ایجاب می‌کرد تا آکادمی‌های آموزش معماری با رویکرد جدید تاسیس گردد که آغاز آن در ایران همگام با تولد رشته‌ی مهندسی معماری در دانشگاه تهران بود. اما بیاییم و در رویکرد آموزشی خویش مداقه کنیم:

۰ نظر

پرسش‌های پرتکرار: واقعا در دانشگاه چه چیزی یاد گرفتیم؟


بعضی وقت‌ها حس آن دانش‌آموز اول دبستانی‌ای را دارم که هیچ‌گاه خودش را با چهارم پنجمی‌ها مقایسه نکرد. زیرا هیچ چیزی نتوانست به او بفهماند که فاصله‎ی بین او و پایان دبستان آن‌قدرها هم نیست. الا گذر زمان! حالا هم دقیقا به همان نقطه رسیده ام. زمان بار دیگر به من فهمانده که فاصله‌ام با پایان کارشناسی آن قدرها نیست. (نگارنده یک سال چهارمی است!)
اما ماجرا یک تفاوت بسیار جدی دارد:
مدت تالیف پست: 90 دقیقه/ مدت خواندن پست: 5 دقیقه
۰ نظر

شگفتی سازان 2017


میانه اسفندماه، برندگان مهم‌ ترین جایزه‌ی معماری اعلام شدند. جایزه‌ ای که برخی از نام‌آوران معماری به آن دست یافته و از طرفی برخی از بزرگ‌ترین مشاهیر هیچگاه به آن نایل نشده‌اند. مساله‌ای که نشان از رویکرد خاص مسابقه و داوران آن دارد. جایزه‌ای که از حیث جایگاه، به نوبل معماری مشهور است. امسال، داوران کسی را برنده اعلام کردند که از چند نظرموجب شگفتی منتقدین بود:

مدت تالیف یادداشت: 240 دقیقه - زمان مطالعه: 15 دقیقه

۰ نظر

تهران: استانداردهایی که ناهمسو با کیفیت


پدربزرگ من برای سال هاست که در شهرستانی در استان فارس زندگی می کند. جایی که در طول دهه های اخیر هم چون تهران و در مقیاسی کوچک تر توسعه یافته و روند روبه رشدی در افزایش وسعت و جمعیت داشته است. پدر بزرگ من در طول این مدت برای سال ها با این شهرستان خو گرفته. تفریحش پیداروی است و هر روز صبح مسافتی طولانی را برای رسیدن به بازار طی می کند. نان می خرد و عصر هم به منزل بزرگ و حیاط دار خود باز می گردد.
مدتی پیش پدربزرگ تصمیم گرفت تا برای دیدن ما نوه ها و فرزندانش، عازم سفری چند روزه به تهران شود. ابرشهری پرجمعیت و رنگارنگ، از این حیث که در هر ناحیه، کیفیت های فضایی متفاوتی را می توان ادراک کرد. اما مقصد او سعادت آباد بود، محله ای که حداقل عرفا جزو مناطق لوکس و بالاشهر حساب می شود. 
در طول این چند روز او از خانه ی بزرگ و با حیاط با صفایش دل کنده بود و در قالب زندگی آپارتمانی، در تلاش بودم تا در عوض این محرومیت، او را با فضاهای عمومی شهری چون پارک و مسجد نزدیک تر کنم تا از کمبودی که دچارش شده بود رهایی یابد.
اما چرا موفق نمی شدم؟
مدت تالیف پست: 120دقیقه، مدت خواندن پست: 10 دقیقه
۰ نظر

4 کلید برای واقعی شدن طرح


ترم دیگری آغاز شده و بار دیگر باید طراحی کنیم. همه ی ما امیدواریم که طرح هایمان روزی به واقعیت برسد و در بخشی از این دنیای بزرگ، مورد استفاده دیگران قرار گیرد و محیطی باشد برای زندگی، کار یا تفریح... اما پیش از این رویا پردازی ها، توجه شما را به 4 اشتباهی معطوف خواهم کرد که شاید ما را از واقعیت ها دور سازد.
۰ نظر

گزارشی از کلاس مصالح و ساخت


تابستان امسال، در میان کلاس های فوق برنامه ی دبیرستان روزبه (دوره اول)، فرصتی پدید آمد تا کلاسی جذاب و هنری را به همراه دانش آموزان کلاس هشتمی تجربه کنیم. تجربه ی ساخت با بتن و گچ و استفاده از قالب های سیلیکونی!

۱ نظر

گزارشی از کلاس تفکر تجسمی: مقدمه


روایتی از مصاحبتی کوتاه با دانش آموزان علوم انسانی

تابستان امسال، پیشنهاد تدریسی هیجان انگیزی به من داده شد که توان قبول نکردنش را نداشتم. این بار قرار بود کلاسی هنری را برای دبیرستان تخصصی علوم انسانی تعریف کنم!

۰ نظر

گزارش کلاس حجم و ماکت: جلسات پنجم تا هشتم

پست چهارم: جلسات پنجم تا هشتم

طبق رویه این سلسله پست، از تجاربم در مدیریت کلاس «حجم و ماکت» می گویم.
۱ نظر

«ما» و بلاگ: در ستایش قدم اول

تنها به چند سال عقب تر بازگردیم، بسیاری از ما به خاطر داریم که «وبلاگ نویسی» برای نسل جوان جذابیت خاصی داشت و هر کسی یکی دو تا داشت. با آمدن نسل جدید شبکه های اجتماعی، این موج استقبال به شبکه های اجتماعی متمایل شد و در بستری قرار گرفت که شاید خیلی از مزایای بلاگ را ندارد.
۱ نظر

دردی به اسم تغییر اسم

بازخوانی یک درد فرهنگی


به گواه آمار فروش کتب «رباعیات خیام» و «دیوان حافظ» در مغرب زمین، فارسی را می توان یکی از شاعرانه ترین زبان های موجود دانست و مسلما شعر در زبانی شکوفاست که غنای ادبی کافی داشته باشد. اما مساله ای که در این پست به آن اشاره خواهم کرد، نه تنها ایرادی بر زبان فارسی نمی گیرد که ما را به خاطر مسولیتمان مذمت می کند.

۰ نظر