بازخوانی یک درد فرهنگی
به گواه آمار فروش کتب «رباعیات خیام» و «دیوان حافظ» در مغرب زمین، فارسی را می توان یکی از شاعرانه ترین زبان های موجود دانست و مسلما شعر در زبانی شکوفاست که غنای ادبی کافی داشته باشد. اما مساله ای که در این پست به آن اشاره خواهم کرد، نه تنها ایرادی بر زبان فارسی نمی گیرد که ما را به خاطر مسولیتمان مذمت می کند.
تغییر اسم حکومتی- دیروز:
در سال 1622 میلادی شاه عباس صفوی برای سامان دادن به مناطق جنوبی ایران و بیرون راندن بزرگ ترین امپراتوری قرن -پرتقال- از خلیج فارس نقشه می کشید. یک رویای دور از ذهن که به کمک فنی انگلیسی ها و البته با جسارت مسلم خود ممکن کرد. نتیجه ی جنگ برای انگلیسی ها هم غیر قابل باور بود. پرتقال تا سواحل شرق افریقا عقب نشست و هیچ گاه قدرت دوباره خود را نیافت.
در جنگی چیره شدیم که تا چند سده بعد نیز به احترام آن، حاکمیت خلیج فارس بر عهده ما گذاشته شد. و اما، حال که پیروز شده ایم، وقت آن است که نشانی از ظفر همایونی برای همیشه به جای ماند. چه چیز بهتر از آن که نام شهر «بندر گمبرون» را به «بندر عباس» تغییر دهیم تا تاجران و مسافران، از تغییر اسم این شهر متعجب شوند و علت آن را جویا شوند و پس از بازگشت به دیارشان آن را شرح دهند.
تصویر: نیرو های ایران و انگلیس در فتح هرمز
تغییر اسم حکومتی: امروز
سعادت آباد در شمال شهر تهران، منطقه به نسبت مرفه شهر و جایی که پلیس هایش هر شب باید مراقب دور دور های ماشین های چند صد میلیونی باشند. جایی که معمولا اسمش تداعی گر لایف استایل غربی است.
کانون منطقه در میدان پر تردد آن، یعنی میدان «کاج» تبلور می یابد.
اتفاقا کانون بحث ما نیز بر سر همین میدان معطوف است. پنج سال پیش، هنگامی که بزرگ سرباز مدافع ایران، به فکر خدمت به وطن بود در حادثه ای جان خود را از دست داد. سردار تهرانی مقدم شهید شده بود و شهرداری تهران و حکما تصمیم گرفتند تا نام این میدان را به افتخار سردار تغییر دهد.
تصمیمی که واقعا جای تاسف دارد:
تصمیمی که واقعا جای تاسف دارد:
میدانی که در جای جای آن درختان کاج روییده بودند و شاید همین وجه صوری، باعث شده بود تا خیلی سال پیش، اسمش «کاج» شود، هم اکنون نام یک شهید را یدک می کشید که هیچ ارتباط مکانی، زمانی، استعاره ای ندارد. شاید به همین علت است که پس از چندی، مسئولین بنر چند صد متری در کنار میدان نصب کردند.
توجه کنید، شما در منطقه ای هستید که مردم با نام «کاج» خو گرفته اند و نام آن بر سردر بسیاری از مراکز تجاری و فروشگاه های نوشته شده است. کاسبانی که سال هاست نام مغازه شان را به احترام همسایگی با میدان تغییر داده اند، آیا از این تغییر نام خرسند هستند؟
وضع میدان «سردار شهید تهرانی مقدم» خیلی وخیم است. هیچ خطی ای که مقصدش این جاست، نامی از سردار نمی برد و هیچ فردی حاضر نیست کلمه سه حرفی «کاج» را با «سردار شهید تهرانی مقدم» جایگزین کند. به جز نهاد های دولتی، نام هیچ مغازه ای «تهرانی مقدم» نیست و مقصر اصلی تمام این حوادث نیز کسی جز همان شهرداری محترم (!) نیست. تغییری که آن را توهینی به خود شهید قلمداد می کنم. و از آن مهم تر مردم را به مخالفت خاموش وا می دارد.
انتخاب جامعه امروز: یک نمونه اسم گذاری
این چهار ساختمانی که می بینید، سال هاست که در کنار یکدیگر زندگی می کنند. اصلا ساختمان های خاصی نیستند و نکته در همین است که اصلا قرار نیست که ساختمان خاصی باشند. زیرا مال خود ماهاست. ما ساخته ایم و اسمش را هم خودمان می گذاریم.
این ها را دریابید:
اولیشان «ونوس» است. ساختمانی با نمای آجری که خود را با سنگ های سرخ و تیره زینت داده.
دومی «پردیس» نام دارد. اتفاقا او هم آجری است. آجر چینی هایی پیشانی او را زیبا کرده.
بعدی «گلها» است. اتفاقا او هم آجری است
و در کنار «ریاض» زندگی می کند.
ساختمان ها که با هم صحبت نمی کنند، ولی اگر از قضای روزگار به حرف درآیند، به چه زبانی سخن می گویند؟
فکر کنم «ونوس» و «ریاض» اصلا فارسی بلد نباشند!
احتمال دیگری هم وجود دارد. این ها همه از یک کیشند و مانند چهار برادر مغرور اسم بزرگی را یدک می کشند که اصلا معنای آن را نمی دانند.