معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۲۳ مطلب در اسفند ۱۳۹۶ ثبت شده است

انجمن‌طور: کارآیی دیگر رزومه

این بابایی که عکسو می‌زنم تقصیری نداره ها:


الان به‌ناگاه نگاه تازه‌ای نسبت به رزومه‌ها یافتم که باید هرچه سریع تر در این بلاگ به اشتراک بگذارم:

تا پیش از این رزومه‌ها برای من برای شناخت بهتر کاربرد داشت. برای این که مثلا استاد اصلح را پیدا کنم، نامزد انتخاباتی اصلح را پیدا کنم و امثالهم.


اما الان قراره یه انتخاباتی بین مدیر مسوول نشریات صورت بگیره که من هم حق رای دارم، هم حق ارتباط و به صورت مستقیم در کار من تاثیر گذاره. خب الان که رزومه رو می‌بینم بجای این که ببینم سابقه‌اش چیه و اینا، یه چشم سومی هم هست که ببینم وجه مشترکمون چیاست؟ کجا ها ممکنه به هم نزدیک باشیم. تو کدوم نهاد؟ می شه پارتی ساخت؟ آره دیگه. این‌جوری ما می‌تونی بقا داشته باشی.

صد من خاک بر سر کسانی که الان مسئولیت دارند و برای تمدید مسئولیت یا ارتقای مسئولیت در آینده، مصلحت اندیشی نمی‌کنند.

۰ نظر

در نقد واژگان مستعمل: پیچاندن

تغییر واژگان مستعمل در طول هر دوره‌ای، نشانگر تغییر نسل و تغییر اندیشه‌هاست. برخی واژگان جایگزین واژگان دیگر می‌شوند. اما به‌سختی می‌توانند دقیقا هم‌معنی یکدیگر باشند. برای مثال آیا واژه‌ی پیچاندن قبح و زشتی سرقت کردن را دارد؟

۰ نظر

درس اخلاق:پیچوندن

اخوی، آبجی، با استفاده‌ی واژه‌ی پیچاندن بجای دزدی چیزی تغییر نمی‌کنه. شما همچنان دزد هستی! کسی که چیزی را می‌پیچاند هم ارز با کسی است که سرقت می‌کند!

۰ نظر

راه دانستن

یکی از تاثیرگذار‌ترین، پر ارجاع ترین و مبهم‌ترین حرف‌های کتابی و معمارانه‌ام را از کتاب بوطیقای معماری وام گرفته‌ام و بازگو می‌کنم:

لاباتوت همچنین رازی مهم را در گوش ما نجوا می‌کند: راه آموختن شبیه‌سازی است و راه دانستن فراموش کردن.
پژوهشگران دیگری که در باب خلاقیت تحقیق می‌کنند، فرآیند انتزاع خلاقیت را فرایندی طولانی، مشکل، تاکتیکی و در عین حال امیدوارکننده و نوید‌بخش خوانده‌اند.
گاستون باشلار در کتاب بوطیقای فضا در تایید بحثی مشابه به این، تحت عنوان «فراموش‌کاری خلاقه» از ژان لاسکور چنین نقل می‌کند:
هنگام کار به‌علت جذب و دریافت مداوم داده‌ها از طریق تحصیل، مطالعه و تجربه -به واسطه‌ی آموخته‌های ذهنی به حالتی از آگاهی می‌رسید، بدون این‌که به یادآوری این مطلب نیاز داشته باشید که این اطلاعات را کی و کجا بدست آورده‌اید. آفرینش شما به‌عنوان ترکیبی جدید که در زمان و مکانی خاص، چون ندایی که در موقعیت‌های نادر شنیده‌ می‌شوند، ظاهر می‌گردند - ندایی از گذشته‌ی شما، آواز شما»
۰ نظر

انجمن‌طور: از حرف‌های ممنوعه: دموکراسی، جاده هموار شیرین‌زبان‌ها

دموکراسی هم دارای خلقیات عجیبی است که در صورت شناخت جوانب آن، بسته به نگاه مخاطب یا در دسته‌ی آدم‌های سیّاس قرار می‌گیرید و یا کلّاش! مثال می‌زنم:

بارها شد که من نظری داشتم که جمع هفت نفره‌‌ی شورای مرکزی مخالف یا متفاوت نظر می‌داد. گاه من درست می‌گفتم و گاه جمع. درستی یا نادرستی این را گذر زمان خودبه‌خود عیان می‌کرد. در شرایطی که نظر جمع مخالف من بود، تمام تلاشم را می‌کردم که همه را توجیه و قانع کنم، ادله بیاورم، پرگویی کنم و در بسیاری از شرایط در انتها می‌توانستم آراء را برگردانم. حالا بگویید: من سیاسم یا کلاش؟ نقطه‌ی مقابل من ماهان بود که نظراتش را می‌داد؛ اما خیلی تلاش زیادی نمی‌کرد که نظر دیگران را تغییر دهد. او از سیاستی پیروی می‌کرد که من زیر بارش نمی‌روم: «بگذار خود جمع تصمیم بگیره، هر چه لیاقتش باشه نصیبش می‌شه...» بین خودمان. آیا ماهان از من دموکراتیک‌تر برخورد نمی‌کرد؟ پس چرا جواب نمی‌گرفت؟ ماهان هم خیلی وقت‌ها درست گفت. اما مثل من آراء را تغییر نداد. ماهان به اتوپیای دموکرات‌ها نزدیک‌تر بود...
واقعا این رای‌گیری‌ها چه کمکی کرده تا بهتر تصمیم بگیریم؟
خیلی سر انگشتی دموکراسی فرصت منطقی اندیشیدن و گفت‌وگو برقرار کردن را بالا می‌برد. اما هر‌دوی این‌ها می‌توانند آلوده‌ی به دروغ و عوام‌فریبی شوند و این شرایط را خطرناک‌ می‌کند. به همین خاطر هرچه دایره‌ی یک جمع بزرگ‌تر شود، فرصت پاسخ گرفتن از دموکراسی ضعیف‌تر می‌شود و در این صورت دموکراسی جاده‌ی همواری برای شیرین‌زبان‌ها می‌شود.
فکر کنم تا همین‌جا هم حرف ممنوعه زیاد زدم.
بس است!
۰ نظر

در سایه: ادیسه‌ای مدرن

کسی که با صورت‌های مختلف نور به آگاهی نرسد، با فهم تاریکی هوشیار می‌شود.

کارل یونگ


In-Shadow از دنیای مدرن ما سخن می‌گوید و قرار است اتفاقاتی را به تصویر بکشد که همه‌روزه با آن‌ها سروکار داریم. بنظرم در سایه حرف تازه‌ای نمی‌زند و همان چیزهایی را می‌گوید که بارها شنیده‌ایم؛ اما هنر این انیمیشن 13 دقیقه‌ای در کنار هم‌چیدن قطعات زندگی مدرن ماست تا ما را با نگاه خویش آشنا سازد. «در-سایه» حاشیه‌ی مهم‌تر از متن زندگی مدرن ماست!


مشاهده با کیفیت 720: (فیل*تر شکن)

لینک

***

دانلود با کیفیت 240:

دریافت

***

حاوی صحنه‌های نامناسب در صورت حساسیت

۰ نظر

۸ اسفند: یک روز به یاد ماندنی

ساعت از پاسی از شب گذشته. اما همچنان برخلاف تاریخ این پست امروز برایم 8 اسفند است. امروز سلسله‌ اتفاقات جالبی پیش آمد:

ابتدا در جمع دانشجویی‌مان داشتیم مقدمات یک بازدید علمی را برنامه‌ریزی می‌کردیم تا فعالیتی جالب و فراتر از درس‌های دوبعدی دانشگاهی را پدید آوریم.

در سکانس بعد، جناب وزیر خیلی ریشه‌ای از معضلات تقابل ایران و مدرنیته می‌گفت و از تمام بدبختی‌هایمان سخن می‌راند. استیصال خاصی بر سخنان وی حکم‌فرما بود. چرا که خودش وزیر یک نظام مدرن بود و خود پازلی از بدبختی‌هایی بود که خودش اذعان داشت...

در سکانس آخر، جوان‌های پرشوری دیدم که بدون هیچ چشمداشتی (ما انجمنی‌ها دربرابرشون منفعت طلب حساب می‌شیم!) می‌خواستند از درد‌های کودکان و زنان مناطق حاشیه‌نشین بگویند و ما را برای مساعدت در این مسائل فراخوانده بودند. زنانی که آن‌قدر راسخ بودند که اگر کمکشان نکنم بعید است خودم را ببخشم. جمعیت امام علی (ع) یی بودند...

حتما یادداشت‌های بعدی من تا مدتی تحت تاثیر امروز خواهد بود.
۰ نظر

انجمن‌طور: یک معاون دانشگاه تهران!

یه بابایی می‌شناسم معاون دانشگاه هست...

نه دانشکده‌ها...

نه پردیس‌ها...

دانشگاه!

هر سوال ریز و فنی راجع به مسائل زیر مجموعه اش داشته باشیم رو خودش توی تلگرام جواب می‌ده.


خب این‌جور انسان‌ها رو باید کشت و بعد عزل کرد! یعنی حتی چون عزل شدن چند روز وقت ‌می‌بره باید زودتر اقدام کرد...

پ.ن: بعضی آدم‌ها با راهی که برای زندگیشون انتخاب کرده‌اند، خودشون برای خودشون روی زمین جهنم درست می‌کنند!

۱ نظر

انجمن‌طور: فروغی، الگوی ذوفنون

«سیر حکمت در اروپا»ی فروغی را می‌توان یکی از ابواب ورود به فلسفه‌ی غرب دانست و به همت این نویسنده آثار بسیاری مدون، ترجمه یا تصحیح گردید. اما آن‌چه که فروغی را به شخصیتی ویژه تعالی می‌دهد توان اجرایی و مدیریتی او در مناصب حکومتی است. فروغی به معنای واقعی از آن شخصیت‌هایی است که ایران محتاج آن‌هاست. ایران، متفکر بسیار دارد و همچنین آدم‌هایی که کار بلدند و متفکر نیستند. اما جمع کردن اضداد کار هرکسی نیست.

۰ نظر

انجمن‌طور: قدرت طلبی مجمع‌‌ رئیس الروسا

از یک مرتبه که در مقامات دبیران از حوزه‌ی دانشکده‌ای بالاتر می‌روی و با هزار مجمع و اتحادیه در سطح دانشگاه و شهر و کشور روبرو می‌شوی، معمولا بوی قدرت‌طلبی آ‌ن‌قدر به‌مشام می‌آید که حالت اشمئزاز پدید می‌آورد. البته جو مناسب هم دیدیم. اما این مساله را می‌توان به صورت فرهنگی و فراگیر بررسی نمود. بدتر از آن (انجمن علمی)، این جو را می‌توان در نهادهای بالادست انجمن اسلامی و بسیج یافت.

۰ نظر