اندکی که بگذرد بدیهی است که یکی از عوامل جذابیت رشته از بین می رود٬ دیگر رشته و دانشگاه برایت عادی می شود. به اصطلاح رشته و دانشگاهت کهنه می شود.
قطعا یکی از زیباترین تمارین ترم دومی که داشتیم تجسد بخشی دو و سه بعدی به مفاهیم عمیق هیولانی (غیر مادی) بود...
برای مثال فرض کنید به شما بگویند کودکی ( یا کهنسالی، ورزش، موسیقی، طبیعت یا بهداشت!) را نقاشی کنید!
چالشی بزرگ در ذهنتان شروع می شود...
از نماد ها نیز استفاده نکنید!
^
کارتان سخت تر می شود. چون حال باید به کندوکاو مفاهیم بپردازید. بیش تر به کار فلاسفه می نماید...
(اتدی از کودکی من!)
اگر قبول کنیم که کار معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است، پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: "شکل" و "زندگی". به عبارت دیگر معماری در صدد ساختن "ظرف" برای "مظروف" است. ظرفی به نام بنا برای مظروف "زندگی انسان"...
دشواری بزرگ معماری و شهرسازی رایج ... غفلت از مظروف است...
مهدی حجت، مقدمه کتاب "معماری، راز جاوردانگی"
متن پیش رو ترجمه ای تلخیص وار از سایت howtoarchitecture است:
می توانی معمار شوی؟
معمولا مردم انگیزه دارند که معمار شوند٬ حال از طریق دوستان٬ همکاران٬ ساختمان ها٬ معماران٬ کتب٬ فیلم ها٬ یا تصادفی... و با اشتیاق به این مسیر فکر می کنند!
ولی در حقیقت با یک واقعیت چالش برانگیز روبرو هستند٬ محیط رقابتی بیش از حد دانشگاه و فقدان آمادگی روحی یا اجتماعی. اگر خودت را آماده نکرده باشی٬ دانشگاه یک قمار سنگین خواهد شد. من به دانشجویان کارآموزی را توصیه می کنم تا ببینند آیا مناسب معماری هستند یا خیر. معماری الهام بخش است؛ ولی معمار شدن بسیار متفاوت تر از آنی است که درک شود.
معماران در پنج زمینه مهارت دارند: طراحی٬ ریاضی٬ زبان٬ خلاقیت و سخت کوشی. شاید بسیاری از معماران نتوانند در همه ی آن ها عالی باشند٬ ولی قابل قبول هستند و این صفات در آنان ملموس است. با چند سوال آشنا شوید تا بهتر راجع به رشته تان تصمیم گیری نمایید. حرف های پیش رو همیشه قطعی نیست:
با پیدایش مصالح جدید و ابداع روش های نوین سازه ای در قرن بیستم در معماری مدرن از نظر فرم تقریبا همه چیز امکان پذیر شد، این واقعیت، استفاده صحیح از فرم را به مراتب دشوار کرد و حتی اغلب منتهی به استفاده نادرست از فرم شد.
زیبایی شناسی در معماری، یورگ کورت گروتر