هرمان موتسیوس در سال 1911 چنین می نویسد:
معماری وسیله ی واقعی سنجش فرهنگ یک ملت بوده و هست. هنگامی که ملتی بتواند مبل ها و لوستر های زیبا بسازد، اما هر روزه بدترین ساختمان ها را می سازد، دلالت بر اوضاع نابسامان و تاریک آن جامعه دارد. اوضاعی که در مجموع، بی نظمی و عدم قدرت سازماندهی آن ملت را به اثبات می رساند.
کتاب نظریه مدرنیته در معماری، دکتر سعید حقیر و حامد کامل نیا
اگر در جست و جویی کوتاه در تصاویر گوگل، تنها نگاهی گذرا به انواع مساجد جهان کنید، قطعا بار ها تعجب خواهید کرد! زیرا با تصاویری بسیار متفاوت روبرو می گردید:
اما چه چیزی منجر می شود که به تمام این ابنیه نام "مسجد" اطلاق کنیم؟
مقاله ی ذیل به قلم آقای یحیی نوریان و در یانون دیزاین نشر شده است.
به خاطر نکات حائز اهمیت و دید انتقادی لازم دانستم تا آن را بازنشر دهم:
معماری مسجدهای ما؛ چالشی در اصول معماری مسجد اسلامی
مسالهی معماری مسجد، مسالهایست که در چند روز اخیر، به طور جدیتر چند ماه اخیر، و در واقع به واسطهی انقلاب اسلامی در چند سال اخیر جدیتر گرفته میشد.
این تصویر چه میتواند باشد؟
یک دفتر معماری نیویورکی طرحی برای یک مسجد در امارات متحده عربی دادهاست. استودیویی که احیانا بطری مشروب هم طراحی کرده، مسجدی میسازد که امام جماعتش در ارتفاع بلندتر از مامومها و در یک پرسپکتیو خاصی قرار می گیرد. طرحهای دیگری که میبینید طرحهایی هستند که برای مسابقه مسجد جامع کوزووو اخیرا ارائه شدهاند و سایر طرحهایی که گاهی به لحاظ فرم آشناتر است و شاید بیشتر هم مورد پسند برخی دوستان قرارگیرند.
یک نحوهی برخورد با مقولهی معماری مسجد در دنیای امروز، چه در میان ایرانیان مسلمان و چه مسلمانان غیرایرانی و نیز استودیوهای غیرمسلمانی که در معماری و ساخت مسجد –به دلیل جوایز مسابقات؛ به دلیل این که منافع مالی دارند- مشارکت دارند، همین برخوردی است که بر پایه بازی با فرم، سعی در ارائهی فرمهای جدیدی دارند که به طور آشنازدایانه تمام ذهنیت ما را نسبت به خاطرهی مسجد میشکنند.
مثلا برخوردهایی اینطوری میکنند: میگویند کعبه خانهی خدا ایستاده است، معادلش در معماری میشود یک بنای ایستاده، و فرد نمازخوان به سجده میافتد پس معادلش در معماری بنایی سجدهکرده است! یک چنین چیزی، برخوردهایی پسامدرنی که به نوعی رمزپردازیهای منعندی معمار به حساب میآیند. مثال دیگری از تحلیلهای پسامدرنی در طراحی معماری مسجد نموداریست که از طرح یکی از شرکتکنندگان در مسابقه طراحی یک مسجد در سرزمینهای عربی استخراج کردهام. نموداری است از پیوستار یک خط افق صاف به یک گنبد و بعد به مناره. معمار این مجموعه را برگردانده، مناره در نقطهی بالا، گنبد و شبستان در تراز وسط، پایین هم بخش ورودی و البته بهشتی را تصویر کرده که زن و مرد عرب با آن لباسهای خاصشان مانند آدم و حوا در این بهشت دست در دست هم در کنار درخت ممنوعه (!) دارند حرکت میکنند و فضای داخلی مسجد مانند واحهای در بیابان سوزان عربیست.
قطعا یکی از زیباترین تمارین ترم دومی که داشتیم تجسد بخشی دو و سه بعدی به مفاهیم عمیق هیولانی (غیر مادی) بود...
برای مثال فرض کنید به شما بگویند کودکی ( یا کهنسالی، ورزش، موسیقی، طبیعت یا بهداشت!) را نقاشی کنید!
چالشی بزرگ در ذهنتان شروع می شود...
از نماد ها نیز استفاده نکنید!
^
کارتان سخت تر می شود. چون حال باید به کندوکاو مفاهیم بپردازید. بیش تر به کار فلاسفه می نماید...
(اتدی از کودکی من!)
اگر قبول کنیم که کار معماری شکل دادن به مکان زندگی انسان است، پس فعل معماری مستلزم توجه همزمان به دو عامل است: "شکل" و "زندگی". به عبارت دیگر معماری در صدد ساختن "ظرف" برای "مظروف" است. ظرفی به نام بنا برای مظروف "زندگی انسان"...
دشواری بزرگ معماری و شهرسازی رایج ... غفلت از مظروف است...
مهدی حجت، مقدمه کتاب "معماری، راز جاوردانگی"