معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۳ ثبت شده است

هرج و مرج معمارانه در شهر! - قسمت 2

۰ نظر

هرج و مرج معمارانه در شهر!

ایران سرزمینی است با ابنیه تاریخی فراوان، معمارانی بسیار و چهره هایی که حرفی برای گفتن دارند! سرزمینی که طبق آمار، تقریبا 200.000 دانشجوی معماری دارد! سرزمینی که تا بگردی نیروی کار دارد. اصلا این جا مشکل کمبود نیرو نیست!
پس چرا وضع کنونی معماری ما چنین است، منظور آن است که چرا با این همه معمار و ابنیه جذاب و مدرن، وحدت کلی در شهر پدید نیامده است؟
چرا چشم ها پس از مدتی، آزرده از دیدن این همه تفاوت و تنوع می شوند؟
اصلا چرا هنوز، سبکی درخور فرهنگ ایران امروز نساخته ایم؟ آیا معماری امروز ایران همین هرج و مرج است؟
۰ نظر

مفهوم رنگ در فرهنگ های گوناگون

همان طور که قبلا نیز اشاره شد، هر فرهنگی با توجه به احساسات جمعی و تجارب قبلی خود، از هر رنگی برداشت خاصی خواهد کرد.
حال بیایید مفهوم رنگ های گوناگون را در فرهنگ های مختلف بررسی کنیم:

۰ نظر

تحلیل رنگی پرچم ایران

چند وقت پیش، همین طور که در خیابان ذهنم درگیر ترکیب های رنگی بود، به یاد پرچم ایران افتادم...

چه جالب می شود، اگر ترکیب رنگ پرچم ها را نیز از این جهات بررسی نمود:

۲ نظر

چرا کتب نظری را مطالعه کنیم؟

این همه در تارنمای حاضر کتاب معرفی کردم، ولی اصلا "چرایی مطالعه" آن را برایتان بازگو نکردم.


چند وقت پیش با یکی از دوستان قدم می زدم و از او درباره مطالعاتش می پرسیدم. اما او از منظر دیگری به قضیه نگاه می کرد. او معماری را چون ورزشی می دانست که با مبادرت و تکرار و مشاهده ی طرح های و کرکسیون اساتید بهبود می یابد و با سعی و تلاش کافی و مستمر، می توان به درجه ای رسید که در هنگام خلق طرح، ذهن و خلاقیت آدمی چنان قدرتمند باشد که با جوشش درونی به نتایج دلخواه دست یابد.

حقا که هدف ما معماران، طراحی یک چنین فضایی خواهد بود!


ولی آیا به واقع می توان از این طریق به معماری دلخواه دست یافت؟

تکذیب نمی کنم! ولی...

زیگفرید گیدیون، مورخ و معمار نظریه پرداز، در کتابی می نویسد:

در جلسه بحث و محاوره ای که در موزه "متراپالتین" نیویورک در بهار 1961 تشکیل شد، موضوع بحث "معماری، مرگ یا مسخ آن؟" بود  که خود نشان می دهد برخی معماری را مد و پدیده ای زودگذر تصور کرده اند و یا چنان که معماری آمریکایی در جلسه خاطر نشان کرد، بعضی طراحان که دل به ظواهر ناپایدار معماری جدید خوش کرده بودند اکنون که این ظواهر زرق و برق نخستین خود را از دست داده است، چنان درمانده گشته اند که چاره کار را در روی آوردن به مدها و شیوهای بی اصل دیده اند.

از مبحث بالا (برگرفته از پیشگفتار کتاب فضا، زمان، معماری) می خواهم چنان نتیجه بگیرم که آیا با دیدن طرح هایی که خود نیاز به نقد و بررسی دارند، می توان "دیدن" را مبنایی برای طراحی فرض کرد؟

آیا ما دانشجویانی که تازه در اول راه قرار گرفته ایم، می توانیم ظواهر را از مبانی تشخیص دهیم؟ آیا مصادیق را از مبانی تمییز می دهیم؟


و در خاتمه مبحث از جملات یوهانس ایتن، بهره می جویم که درباره رنگ گفت:

اگر شما بدون دانش قادرید شاهکارهایی در رنگ خلق کنید، پس به دانش نیاز ندارید، ولی اگر قادر نیستید بدون دانش شاهکارهایی در رنگ خلق کنید پس باید به کسب دانش بپردازید.

۱ نظر

معرفی کتاب

با سلام!

کتبی که مفید می باشند را در ادامه مطلب معرفی می کنم:

۰ نظر

در ورای یک بنا!

وقتی حرف از معمار و معماری می شود:

شاید به یاد بزرگان این راه بیفتید...

شاید هم به یاد عمل مقدس طراحی(!)...

و یا به یاد بنا های به جا مانده از گذشتگان...


اما براستی، در ورای یک بنا چه چیزی نهفته است؟ تفاوت بین آثار برجسته و عادی چیست؟ و همین طور تفاوت بین معماران؟

خودتان را چند دهه بزرگ تر و مسن تر فرض کنید. حال خود را به عنوان یک معمار معرفی کنید!
بدیهی است که یک معمار هنگامی که می خواهد خودش را معرفی کند، از مسلک و طرح های معماری خود می گوید...
به راستی سوال به جاییست که منشاء طرح ها چیست؟
 در هنر هایی همچون موسیقی و نقاشی، نظر بر آن است که هنرمند احساسات شخصی و خلاقیت و دیدگاه خود را به زبانی دیگر بازگو می کند. معمار نیز تلویحا، خشت و چوب را چنان به سخن در می آورد که نظرش از حقیقت باشد.
پس باید نسبت به دیدگاه و تفکرات حساس تر شد. البته که موارد بسیاری است که دیدگاه یک هنرمند و معمار را شکل می دهد و برای شناخت هر کدام نیز باید به تفصیل مطالعه کرد: از فرهنگ و جامعه و منش و احساسات گرفته تا کوچک ترین تجارب شخصی!
هر یک، به نحوی تاثیر خود را در تفکر هنرمند گذاشته و پس از آن شاهد بروز آن در رفتار او نیز خواهیم بود.

اگر می خواهید، فرهنگ باستانی ایرانی را بشناسید، باید تلاش کنید. باید علاوه بر مطالعه در آن زمینه، برای مثال با موسیقی و هنر های دستی دیگر ایرانی آشنا باشید.

اگر می خواهید بنایی مذهبی خلق کنید و در زمره معماران ایرانی (اسلامی) باشید، باید متدین باشید که حافظ، به عنوان یک هنرمند ایرانی، فرمود:
بر آستان جانان، گر سر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد

بحث ذیل را چنین خاتمه می دهم:
تا آن جا که می شود، چنان باید زندگی کنیم که دوست داریم طراحی کنیم.

برای مطالعه: مجله معماری همشهری - شماره جدید! - تاثیر "مصاحبه با مهدی حجت" در نگارش بنده، مشهود می باشد.
۰ نظر