معماری از دیر باز همراه مردم این مرزوبوم بوده و در گذر تاریخ، آیینه ی اندیشه ی تفکر مردم می باشد.

صد البته، چنین هنری نظر علما و شعرا و هر بیننده ای را به سوی خود جذب می کند...


استاد شفیعی کدکنی، آن گاه که مبهوت زیبایی و تجرد بنایی شدند، احساسات بود که غلیان کرد و در قالب شعر چنین شکفته گشت:


تا کجا می برد این نقش به دیوار مرا؟

تا بدان جا که فرو می ماند

چشم از دیدن و لب نیز ز گفتار مرا!



اهمیت هنر معماری، آن گاه پدیدار می گردد که:
کاربردی است، ظرف زندگی است و تا چشم کار کند، تاثیر گذار است!

یاد آور کلامی از معمار بزرگ، لوید رایت می شوم:

پزشکان بسیار راحت تر از معماران هستند. چون این فرصت را دارند که اشتباه خود را دفن کنند.

دکتر داوری اردکانی، فیلسوف ایرانی، تمام هنر ها را شعر می داند. اگر به معماری نیز هنرمندانه نگاهی بیندازیم، متوجه این شباهت می شویم. معمار خشت و سنگ را به سخن در می آورد!