اتفاقا این جوان در تصویر در انتها بهترین پیشنهاد را می‌دهد. باید در کنار مدیر قبلی نشست و آموخت تا از صفر شروع نکرد. می‌دانید چرا نمی‌پذیرند؟

- شاید دیکتاتورند و دیکتاتور چشم دیدن کسی را ندارد تا نظر دهد.

- شاید فساد دارند و بالطبع نگران فاش شدن فساد‌ها هستند.

- شاید ترس پیری آن‌ها را فرا گرفته تا آب از آب تکان نخورد و اسیر عادت‌های همیشگی زندگی خسته‌‌کننده‌ شده‌اند.

- شاید بدبین اند و زندگی آن‌قدر طعم‌های تلخ به آن‌ها چشانده که دیگر چیزی برایشان قابل اعتماد نیست.

-...


فقط ای‌کاش خودشان را به خاطر بیاورند و خدا را قاضی کنند و جوانی‌های خودشان را به‌یاد آورند...