معمار بیست

پاره نوشته‌های یک دانشجو

۴۷ مطلب با موضوع «درس آموخته :: انجمن‌طور» ثبت شده است

ضرورت گفت و گو

در شرایطی که به گفته خانم ابتکار گفت و گو بین خانواده به 20 دقیقه رسیده و ایرانیان در بحران فرهنگی دست و پنجه نرم می کنند، کاری که از دست ما بر می آمد برگزاری چهارشنبه چت و حلقه بود. دانشجویان واقعا اخته شده اند و گفت و گو را که مقدم به هر چیزی است را سبک می شمارند.

۰ نظر

انجمن‌طور: در اهمیت سفر

برای فهم ریشه ها باید از ریش سفیدها شنید. مدت ها در تعریف انجمن دچار ابهام بودم که اگر چیز مهمی است چرا بدست دانشجویان کم تجربه ای چون من می افتد و اگر چیز کم اهمیتی است چرا از قدرت اجرایی برخوردار است؟ تناقضی که حل نشد تا آن که در گفت‌وگوهایی با دکتر صمیم معنایش را به من فهمیدم. انجمن خیلی چیزهاست و این اواخر برای من تمرین ساخت یک سبک زندگی شده. مردم در پیچ و خم اعتقادات و اندیشه ها آویزان اند و برای برون رفت از آن به دنبال چنگ آویزها می گردند که گاه این گزینه‌ها در یک سوی از افراط یا تفریط است. جامعه‌ی ما محتاج ساختارگرایی اجتماعی و تجربه و کار جمعی است. مدعا و آرزوی من این است که ای کاش سازمان های مردم نهاد -که برادران بزرگ انجمن حساب می شوند- مجال می یافتند تا نیمی از مشکلات مردم را حل کنند! اما NGO ها خیلی زود بازیچه شدند و نهاد بالاسرشان -مانند انجمن‌ها- دانشگاه نبود و بازیچه‌ی سیاست شدند و بخاطر اقتدارگرایی حاکمان قدرت چندانی ندارند. بدین ترتیب NGO ها نابود شدند و انجمن ها برای ما دانشجویان که سازمان‌های مردم‌نهاد کم‌تر دیده‌ایم عجیب شد.

اما از خودمان بگویم، انجمن فراگرفت که بین خوب و بد و قانونی یا غیر قانونی تفاوت است. کلیشه های قانونی را کنار زد و یاد گرفت؛ مشورت گرفت و درآمد پیدا کرد. ده ها سعی و خطا کرد و اعتماد به نفس یافت. حالا که به آخرین قدم و یا آغاز کار -یعنی تمرین ساخت یک سبک زندگی- نزدیک شدیم هرگز نمی ترسم و سفر که نخستین، نمادین ترین و سازنده ترین نشانه ی یک سبک زندگی معمارانه است را پیگیری می کنیم. در صورت اجرایی شدنش یا سفری پربار است و یا پرحاشیه؛ اگر پربار شد، امید است که سنت شود و یا به آمال ادوار بعدی انجمن تبدیل شود. اما اگر پر حاشیه شد، شاید به‌ این نتیجه برسم که دیر شده و جریان تحمیق‌کننده‌ی فرهنگی سبک زندگی را تغییر داده و دانشجویان معماری، تکه‌ی گم‌شده‌ی سبک زندگی خویش را به فراموشی سپرده باشند. امیدوارم که این‌چنین نباشد!

۰ نظر

انجمن‌طور: بار سنگین شخصیت حقوقی

بسیار تلخ است و گاه شیرین و دلچسب که نامت را به کار و منصب و عناوینت وصل می‌کنند. آن‌چه که آزاردهنده است، این که شاید من برای خودم مرزهای ذهنی از جدایی محیط کاری و محیط دوستی کشیده باشم؛ اما این فقط در ذهن من صدق می‌کند و بار شخصیت حقوقی همیشه و در هر لحظه در نگاه تمام اطرافیانم سنگینی می‌کند. البته در این مورد فرقی ندارد که شخصیت سیاسی باشی یا هنرمند و ورزشکار.

۰ نظر

انجمن‌طور: مهر «تقدیر»

امروز یکی از دوستان چند‌سال بالایی‌ام که اتفاقا نظرش برایم صائب بود، پس از این دوره‌ی طولانی از من تشکر کرد و خسته نباشیدی گفت که خستگی را از جانم رهاند. البته که آدم احساسی‌ هستم و شاید هر انسانی هم از تقدیر بدش نیاید. اما مهم‌تر از تقدیر، این است که به راهی که طی کرده‌ای مهر تایید بزنند! راه من یا بقول سورنا(خواننده هیپ‌هاپ) نگار من بالغ شده و افرادی به آن افتخار می‌کنند! 

دیدن موفقیت فرزندت از موفقیت خودت شیرین‌تر است.

۰ نظر

انجمن‌طور: تنفسی دوباره تا خروشی دیگر

چشمه‌های خشک‌شده‌ی این وبلاگ و تفکراتم دوباره جوشش گرفته و انرژی‌ای که برای مدت‌ها صرف کارهای اجرایی انجمن علمی می‌کردم بازهم به تئوری‌ها معطوف خواهد شد. بسیار خوشحالم که بعنوان یک دانشجوی ۲۲ ساله تجربیات بسیاری اندوختم و حالا بسیار خوشحالم که می‌توانم از این کارهای اجرایی فاصله بگیرم و دوباره در تئوری‌ها غرق شوم؛ دوباره به لاک خودم فرو روم و به تقویت فردی خویش همت گمارم. اما می‌دانم که با تمام مشقت‌های فعالیت‌های اجرایی، موجودی نیستم که به چاردیواری و لاک خودم اکتفا کنم و شاید در سال‌های آینده و درگیر این گونه فعالیت‌های اجرایی شوم. آن‌چه که الان اهمیت دارد،‌این که در این فرصت تنفس میانی، حداکثر تلاش خود را برای تحصیل و جمع آوری و پردازش اطلاعات و تئوری‌ها داشته‌باشم و خیلی قوی‌تر از الان دوباره قدم به فعالیت‌های «واقعی» بگذارم!

۱ نظر

انجمن‌طور: ترین

اگر قرار باشد در اهمیت چیزی بنویسم، از «ساختار‌های اجتماعی» می‌نویسم.

اگر قرار باشد صفتی از انسان را ستایش کنم، قطعا «مسئولیت‌‌پذیری» را می‌ستایم.

۰ نظر

انجمن‌طور: یک سخنرانی انگیزشی(؟): چگونه انجمن به سال پایینی ‌ها معرفی کردم؟

پیش از شناخت انجمن، باید با شرایط فعلی خود، جامعه و دانشگاه آشنا شد. بنابراین قبل از معرفی انجمن ترجیح می‌دهم بعنوان یک سال بالایی کمی از فضای دانشگاه بگویم. ۱۲ سال به ما گفتند که باید درس‌هایی را حفظ کنیم و همانند اسفنجی که آب را جذب می‌کند، درس‌ها را حفظ کردیم و پا به دانشگاه گذاشتیم. با همین روند هم می‌توان ادامه داد و ارشد و دکترا را گرفت و بعد هم درگیر کار و زندگی شد و رفت. اما آیا دانشگاه همانند مدرسه است؟
نگاهی به رشته‌ی خودمان بیندازیم: عصر سوپر معمارهایی مثل زاها حدید و لوکوربوزیه به پایان رسیده و امروزه واقعا شرکت‌های معماری‌اند که معماری‌های شگرف عصر ما را می‌سازند. پریتزکر کم‌تر به افراد نامی تعلق می‌گیرد و همه‌ی این‌ها نشان از تغییر رویکرد معماری دارد. جدا از فعالیت‌های شرکتی، چند سالی است که در ایران، فعالیت‌های استارت‌آپی رواج یافته و اساسا این فعالیت‌ها نیز مهارت‌هایی را می‌طلبد که در دانشگاه از آن‌ها کم‌بهره‌ایم؛ مثل فعالیت‌جمعی، مدیریت، خلاقیت و روابط عمومی...
این از مسائل بازار کار و سری هم به دنیای علم بیندازیم! سال‌هاست که رشته‌ها معنای صلب خویش را از دست داده و امروزه رشته‌های بی‌شمار میان‌رشته‌ای تعریف می‌شود؛ ما دانشجویان معماری به‌خوبی با میان‌رشته‌ها آشنایی داریم: از روانشناسی محیطی تا انرژی در معماری و امثالهم... اما آیا واقعا بلدیم که با یکدیگر تعامل داشته باشیم و ارتباط برقرار کنیم؟ دنیای میان‌رشته که بحثی قدیمی است؛ امروزه مساله‌ی میان‌فرهنگی مطرح است و همین چندی پیش گرایشی در مقطع ارشد برای تمام رشته‌ها به‌وجود آمد به نام GSP (Global Study Plan) W جهان به‌سرعت به‌فکر تعامل هرچه بیش‌تر با یکدیگر است و ما حتی برای تعامل با هم‌رشته‌ای‌های خودمان هم عاجزمانده‌ایم. این عجز بخاطر کم‌تجربگی است و انجمن علمی، بسیج و انجمن اسلامی، همگی این مهارت را تقویت می‌کند... (و باقی حرف‌ها)
۰ نظر

انجمن‌طور: تغییر رویکرد و انتخابات

شرایط انتخابات قبلی بسیار متفاوت تر از حالا رقم خورد و ما -شورای مرکزی فعلی- در جدالی نفس گیر توانستیم پیروز شویم. اما حالا و پس از یک دوره، دیگر خبری از آن هیجان شوک آور انتخابات نیست و تعداد نامزد‌ها به کم‌تر از نصف کاهش داشته.


آمار قابل تاملی است، اما با بررسی نامزدها نسبت به آینده ی انجمن امیدوارتر شدم! چرا که اکثریت تجربیاتی در این دوره داشته و احتمالا رویکردی در جهت انجمن فعلی دارند و یا در جهت اصلاح آن می کوشند؛ در هر صورت دیگر خبری از آن انقطاع های دوره به دوره و جانکاه نیست!

 تمام این‌ها نوید بخش تغییر نگاه دانشجویان به این نهاد کوچک، ولی تاثیرگذار دانشجویی است:


 دیگر انتخابات یک قیف وارونه نیست؛ شورای مرکزی دیگر یک شرکت دربسته نیست و آغوشش را برای هر دانشجوی علاقه‌مندی باز گذاشته؛ 


و در این بین، همچنان کسانی هستند که برای کسب تجارب متنوع شخصیتی، فردی و مدیریتی سختی های فعالیت در شورای مرکزی را به جان بپذیرند و خوب می دانند که 

هر که در این بزم مقرب‌تر است

جام بلا بیش‌ترش می‌دهند

۰ نظر

انجمن‌طور: نقد وارد است؟

واقعا چگونه می‌توانیم به همین راحتی بر فعالیت‌های اجرایی و مدیریتی و امثالهم نقد وارد کنیم؟

هرچه فکر می‌کنم آن‌قدر ابعاد مختلف و عوامل تاثیرگذار مختلف بسیار است که می‌ترسم شاید دیگر جرئت نقد کردن نداشته باشم؛ حداکثر شاید سوال بپرسم. حتی همیشه انتظار جواب هم ندارم! می‌دانید، بعضی وقت‌ها حتی نمی‌توان خیلی چیزها را توضیح داد و پاسخی به سوالاتمان هم نیابیم...

۰ نظر

آنچه میماند

دیگران ما رو با عنوان فعالیتامون به یاد می آرن و ما خودمونو با کلی خاطرات و تجربه...

۰ نظر