تقریبا یک سال گذشته که <معماری> را انتخاب کرده ام.
اندکی که بگذرد بدیهی است که یکی از عوامل جذابیت رشته از بین می رود٬ دیگر رشته و دانشگاه برایت عادی می شود. به اصطلاح رشته و دانشگاهت کهنه می شود.
یادم می آید که آن موقع ها وقتی از کسی مشورت می گرفتم٬ برایم آینده ی شغلی و پروژه های دانشگاهی جذاب بود. تفاوت معماری و عمران را نیز جویا می شدم و نگران بودم که راجع به رشته ام اشتباه فکر کنم.
حال که سالی گذشته و به آن مواقع فکر می کنم٬ از سوالات ناشیانه ای که داشتم خنده ام می گیرد.
اما چیزی مشترک در بیش تر این مشورت خواهی ها یافتم٬ که هنوز برایم کمی گنگ است!
خیلی ها به من گفتند: انگیزه تو از دست نده! پشتکار داشته باش و خسته نشو!
اندکی که بگذرد بدیهی است که یکی از عوامل جذابیت رشته از بین می رود٬ دیگر رشته و دانشگاه برایت عادی می شود. به اصطلاح رشته و دانشگاهت کهنه می شود.
و کم کم تفاوت دانشجویان به انگیزه و پشتکارشان بستگی خواهد داشت و از معیار هایی چون هوش و استعداد نیز پیشی می گیرد.
دانشجوی با هوش و استعداد که ریخته :)
برای تعریف انگیزه به همین «صفحه ی ابهام زدایی ویکی پدیا» اکتفا می کنم: