ساعتهای آخر حضورم در آلمان است و در صف فرودگاه منتظرم تا بلیط پروازم را بگیرم. در صف ایرانیان تک و توک افرادی هستند که مقنعهای به سر داشته باشند و اکثرشان تا آخرین لحظههای حضورشان در هواپیما هم این پارچهی سنگین را به سر نخواهند کرد. درست در طرف دیگری از فرودگاه صف طویلی برای پرواز به قاهره تشکیل شده؛ آنها چقدر متشرعتر از ما مینمایند. نصفشان هم چیزی به سر ندارند که از چهرهشان مشخص است که آلمانی اند.
بحث چهره شد. این جا تازه متوجه شده ام که چقدر از چهره و حتی اخلاقا شبیه به عربها هستیم. خیلی بیشتر از ترکها. وقتی که چشم و گوش ما بسته باشد، آری ما با افغانها هم تفاوت داریم. از بدیهای توریست پذیر نبودن مملکت ما همین است که از شبیهترین نژادها هم نفرت داریم.