با همین فرمون بریم جلو کار به جایی میرسه که ایرانیها فارسی بلد نباشند.
بعد خودتون بدبخت میشید. مجبور میشید بجای ارتقا، بازم مفاهیم رو استحاله کنید.
تا قبل از این که گند کار در بیاد، اجازه بدید قالب های مقوم فرهنگ بروز بشه.
در حالی که دونالد ترامپ و دیگر "اساتید جهان" در داووس گرد هم آمدهاند، شش فرد ثروتمند دنیا به اندازه نیمه فقیر کل جمعیت جهان یعنی ۳.۷ میلیارد تن، دارایی دارند. ما نیازمند اقتصاد جهانی هستیم که برای همه کارآمد باشد؛ نه فقط برای شرکتهای چندملیتی و افراد بسیار ثروتمند.
برنی سندرز، توییتر
والله آنقدر اسم دانشگاهمان بزرگ است که گاه در ارتباط با دیگر انجمن ها شرمنده میشوم.
آخر چرا باید اینچنین باشد؟
چرا باید اتحادیهی انجمن های علمی معماری کل ایران، وقتی که یک دبیر نالایق از دانشگاه تهران را میبیند به او رای دهد و وی را در شورای مرکزی عضو کند؟
و بعد یک سال جور این اشتباه را بکشد، در حالی که آن شخص اسمی بزرگ تر از پیش را حمل کند و در میدان خودستایی بتازد؟
تا این چنین شود، اسمها بزرگ و بزرگ تر، سوادها کم تر و افراد منفعل تر خواهند شد.
این را هم کنار باقی مشکلات فرهنگیمان بگذارید...
مشکلی با این مساله ندارم. اما یکی از نکات جالب این بود که در دورهی پیشن انجمن ۷ عضو مرکزی پسر بودند. و در این دوره ۴ پسر و ۳ دختر.(قرار بود 5 به ۲ باشیم که خداراشکر نشد.) اما جالب آن جاست که نسبت پسر به دختر در شورای عمومی انجمن بیش از1 به 3 است. اما چرا وقتی که بحث انتخابات و مدیریت این شورا و انجمن پیش میآید خانمها کمتر پیشقدم میشوند؟ آیا دخترها مدیریت را دوست ندارند آن قدری که پسرها دوست دارند؟ آیا پسرها تشنهی قدرتند؟ آیا اقتضاء طبیعی است؟ آیا کمبینی زنان جامعهی ماست؟ چرا که اگر صرفا بحث شایسته سالاری بود، مطمئنا سهم دخترها از شورای مرکزی باید بیش تر از این میشد.
بحث جالبتر این که حال با این مقوله خارجی ها با ما چه میکنند؟ میگذارند به حساب حکومت و معذالک... درست که کل مجمع تشخیص مصلحت این نظام مرد هستند! اما حقیقتا من این مساله را در دانشگاه تهران و در بافت انجمنی که هیچگونه فشاری بر اعضای آن نیست کاملا درک کردهام. بنابراین حق بدهید که مساله در بعد کلان هم ابتدا فرهنگی است تا سیاسی.
اگر این را بپذیریم راه حلمان به جای فحش دادن به حکومت یا تحریم خارجیها اصلاح فرهنگی میشود. و فاصلهی این دو رویکرد هم گویی آنقدری است: که میان ماه من تا ماه گردون- تفاوت از زمین تا آسمان است
رویکردی که من دنبال میکنم این است که سعی کنیم به اعضای فعال بدون نگاه جنسیتی تریبون بدهیم تا از این طریق اعتماد به نفس بگیرند. این چنین شاید اگر بخاطر پیش نگاههای فرهنگی و اجتماعی، از قضا دختر بودند اعتماد به نفس بیشتری کسب کنند و موانع ذهنی خویش را بشکنند...
یاداشت دکتر علی اصغر مصلح، استاد فلسفه در دانشگاه علامه طباطبایی بر نمایشگاه عکس ‹خانه ای که در آن دوستت دارم ›:
“خانه” بیش از هر واژه دیگر با “وطن” خویشاوند است. به همین جهت “حقیقت” در اغلب فرهنگها در دو صورت “وطن” یا “خانه” تمثّل یافته است. خانه در کلام بسیاری از بزرگان فرهنگها، تمثّل حقیقت است و جستجوی “خانه”، جستجوی “حقیقت” بوده. مهمترین گمشدۀ آدمی در همه دوران خانه بوده و در هر فرهنگی به گونه ای، رسیدنِ به خانهای قصد شده است. خانهها و وطنها گاه آرمانشهرهایی بوده که آدمی با تصورِ سکنی گزیدن در آن آرامش مییافته است. از مدینه فاضله افلاطون تا نیروانای هندیان و شهرخدای آگوستین هر کدام به گونه ای، خانهای برای جستجو بودهاند.
با تفکر مدرن تصور خانه، به خانۀ رویِ زمین و در شهر تبدیل شد و خانهها و وطنهای مألوفِ متفکران و شاعران مدرن در متن تاریخ یا زندگی روزمره فرود آمد. اما با نیچه هرگونه “خانۀ حقیقت” مورد پرسش قرار گرفت و واژگون شد. نیهیلیسمِ نیچه واژگونی خانههایی است که انسان در طول تاریخ درصدد یافتن آنها بوده. به همین جهت است که هیدگر تعبیر بیخانمانی را به گونه ای به جای نهیلیسم بکار میبرد.
در زمان معاصر، ما با دوگانۀ ویژهای روبرو هستیم: “واژگونی خانه” یا “امید به بازگشت به دورانی که خانه جستجوکردنی بود”. نیچه به هنر و بازآفرینی “خانه” دعوت میکند. اما هیدگر با توصیفِ روزگار “دیگر نه و نه هنوز” زمانه را زمانۀ انتظار یافته است. در تمام این کوششها، موضوع خانه و وطن است. مسئلۀ زمانِ ما تنها جستجوی خانه نیست؛ پرسش از امکانِ خانهداری است. آیا اساساً خانه ای هست که انسان در آن سکنی گزیند یا خیر؟ به همین جهت است اگر در گذشته تراژدی آدمی، گم کردن خانه و جستجوی آن بود، تراژدیِ امروز، رویارو شدن با اصل پرسشِ وجود خانه است. نسبت انسان با “خانه”، آئینهای برای درک تاریخِ تراژدیِ زیستن آدمی است.
تعابیری چون “خانه ای که در آن دوستت دارم” نشانه هایی از بازگشت به جانمایه تراژدیهای گذشته و بویی از رویارویی با اصلِ پرسشِ “امکانِ وجود خانه” را در خود دارد.