تعریف من از رابطه معماری با هنر:

- طراحی: تغییر در ساخته‌ی بشر (تعریف فراگیر)

- معماری: طراحی فضا  (یکی از دنیا‌های طراحی)

- (تعریف دوم: یک رشته‌ی مشخص با یک صنف خاص و نظام‌مند)

- هنرمندانه: خوب

- همه‌ی ساختمان‌ها طراحی شده‌اند؛ به تعریف طراحی من توجه کنید. معماری هم دارند؛ چرا که فضایی را طراحی کرده است. حالا مثال ساختمان‌های بساز بفروشی را می‌زنم. این ساختمان‌ها قطعا طراحی شده. معماری هم شده؛

- آیا هنرمندانه است؟ هنرمندانه بودن خوب بودن است و خوب بودن یک ارزش است. طراحی بخاطر تعریف فراگیرش نمی‌تواند جای بررسی ارزش‌ها باشد. بنابراین باید به یکی از دنیا‌های طراحی برویم که ارزش‌های خودش را دارد. در دنیای معماری احتمالا هنرمندانه نیست؛ چرا که تاکید بر کیفیت فضای زندگی و زیبایی‌شناسی است. در دنیای مهندسین عمران شاید هنرمندانه باشد. چرا که تاکید بر بهینگی و استقامت است.


ـ هنر حوزه‌ی شناخت ارزش های جهان‌های گوناگون است. در دنیای معماری بخاطر تکثر دنیای امروزی سخت است که مثل گذشته هنر را محدود کرد. ما چه زمانی یک اثر معماری را هنرمندانه تلقی می‌کنیم؟

۱- وقتی در اینستاگرام یک ساختمان خوب می‌بینم و از آن محضوظ می‌شوم. همان جا برچسب هنر تلقی می‌شود. در این جا هنر به مثابه یک درک اولیه و لحظه‌ای است که با دنیای زیباشناسانه‌ی من هم‌سوست.

۲- وقتی آن اثر را در آرک‌دیلی سرچ کردم و همچنان آن را هنرمندانه تلقی کردم. در این جا هنر بیش‌تر به مثابه هماهنگی با سلیقه‌ی آکادمیک و دانش‌ تخصصی ماست. یعنی در «دنیای معماری من» همچنان ارزش خود را به اثبات رسانده.

۳- حالت بعدی وقتی است که حتی نقد‌های روی ساختمان را بخوانیم و همچنان هنرمندانه باشد؛ در این جا حتی به بررسی تطبیقی اثر با «دنیای معماری دیگران» هم پرداخته ام.

۴- وقتی در آن ساختمان زندگی و فضای آن را درک می‌کنم و همچنان در مدحش می‌گویم هنرمندانه است! در این‌جا واقعا و بدون هیچ‌پرده‌ای دارم با «دنیای معماری» ارتباط برقرار می‌کنم.


تعریف من از رابطه‌ی هنر با معماری:

- هنر: ؟
- معماری: ؟